به گزارش بانک اول در شرایط مختلف دو دسته از افراد میتوانند دوستان خوبی باشند؛ آنها که نسبتا خجالتی و باهوش هستند و آنهایی که به «بیتکوین» - ارز دیجیتالی- علاقه دارند. یکی از آنها نویسنده خواهد شد و دیگری میتواند ابزارها و ملزومات ارزهای رمزنگاری شده را فراهم کند. این توضیحی است که «ساتوشی ناکاموتو» مبدع گریزان و زیرک بیتکوین اولین بار درباره فعالیتهایش داد. «آدام باک» مدیرعامل استارتآپ بریتانیایی Blockstream است که بعضی از توسعهدهندگان اصلی نرمافزاری را که فرآیندهای داخلی عملکرد بیتکوین را تعیین میکند، بهکار گرفته است. «جیهان وو» هم مدیر شرکت چینی Bitmain است که حدود 80 درصد از تراشههای مورد نیاز ماینرها (کامپیوترهای اختصاصی که امنیت شبکه معاملات بیتکوین را حفظ کرده، پرداختها را تایید و سکههای دیجیتالی جدید را ضرب میکنند) را میسازد. صرفنظر از اینکه هر دو در یک حوزه رو به رشد فعالیت میکنند، اما هر کدام نماینده یکی از طرفین رقابت در جنگی هستند که «جنگ داخلی بیتکوین» نامیده میشود.
به نظر میرسد باید از ایجاد شرایط بدتر جلوگیری کرد. در بیست و یکم ماه جولای امسال اغلب ماینرها حمایتشان را برای ایجاد یک توافق برای کاهش خطر تقسیم بیتکوین به ارزهای متفاوت و بازگشت قیمت آن به قیمت سه هزار دلار اعلام کردند. با این حال اما یک به اصطلاح «چنگال» -که عامل تقسیم شدن بیتکوین است- ممکن است به تنهایی روند ایجاد این توافق را به تاخیر انداخته و موضوع را در میان مناقشاتی که واقعا حل نشدهاند، کمرنگ کند. یکی از موضوعات این مناقشات اندازه هر بلوک است؛ نام دستههایی که تراکنشهای بیتکوین در آنها ذخیره میشود پیش از آنکه به سربرگهای دیجیتال غیر متمرکز که بلاکچین نام دارند، اضافه شوند. هر بلاکچین تاریخچه پرداختهای همه بیتکوینها در چرخههای مختلف را در خودشان ثبت میکنند. ناکاموتو اندازه هر بلوک را به یک مگابایت محدود کرده است و این به معنای آن است که سیستم تنها میتواند حداکثر به هفت تراکنش در ثانیه رسیدگی کند. این در حالی است که سیستمهای پرداخت مانند Visa میتوانند هزاران تراکنش را در ثانیه پردازش کنند. بنابراین با وجود تقاضای رو به رشد، این سیستم کند شد و کاربران مجبور بودند چند دلار برای انجام سریعترین فرآیند تراکنشها به ماینرها پرداخت کنند.
واکنشها به این اتفاق مشخص بود؛ اندازه و ظرفیت بلوکها را افزایش داده یا تراکنشها متراکمتر شوند. با وجود این مشکلات بیتکوین بیشتر از آنکه فنی باشند، سیاسی هستند. «جف گارزیک» مدیر شرکت استارتآپی Bloq در حوزه بیتکوین، در این مورد میگوید: «سوال بزرگ این است که چه کسی حاضر است مدیریت سازمانی را به عهده بگیرد که قرار است بدون مدیر باشد.» بیتکوین تجارت بزرگی است؛ مجموع ارزش سکههایی که در حال حاضردر جریان معاملات هستند به 40 میلیارد دلار میرسد. تعداد تراکنشهای بیتکوین در یک روز بهطور متوسط تقریبا به 300 هزار میرسد که ارزش این حجم معادلات در روز برابر 5/ 1 میلیارد دلار است. حالا بیتکوین یک پلتفرم جهانی برای صدها استارتآپی است که خدمات مختلفی از تجارت ارزی برای تهیه و جمعآوری اطلاعات بازار و فعال کردن دستگاههای خودپرداز بیتکوین را ارائه میکنند.
همانطور که اکوسیستم بیتکوین رشد میکند، دستهبندیهایی هم در داخل آن شکل میگیرد. بسیاری از این دستهبندیها از تفاوت اساسی در این دیدگاه نشات میگیرد که آیا بیتکوین باید بیشتر شبیه به طلا باشد یا پول نقد. این دیدگاه یک دوگانگی میان دو مکتب فکری مربوط به ماهیت پول است؛ نظریه متالیسم که پول را در قالب کالا میبیند و نظریه چارتالیسم که آن را تنها یک مطالبه و بستانکاری میداند. بیفایده است؛ بیتکوین ترکیبی از هردو نظریه است. بیتکوین رویکرد پایین به بالا دارد؛ مردم آزادانه این سیستم را انتخاب میکنند و پرداختها و معاملاتشان را به شکلی انجام میدهند که دولتها نمیتوانند مسیر آنها را مسدود کنند. از طرفی سیستم بیتکوین بالا به پایین هم هست. ناکاموتو نه تنها اندازه و ظرفیت بلوک بلکه دیگر پارامترهای تکنیکی و فنی را شامل مقرراتی که در هر چرخه حداکثر اجازه معامله 21 میلیون بیتکوین را میدهد، تنظیم کرد.
مدیرعامل استارتآپ بریتانیایی Blockstream معتقد است بیتکوین آنقدر رشد میکند و به سرعت بزرگ میشود که به یک سیستم پرداخت متمرکزتر تبدیل شود و دولتها نتوانند در آن دخالت کنند. به همین دلیل است که اگر بلاکچین بسیار بزرگ شود، مالکان شخصی بیتکوین دیگر نمیتوانند از کامپیوترهای خودشان برای کنترل اینکه یک تراکنش معتبر است یا خیر، استفاده کنند. در نتیجه بلک میخواهد بلوکها ابعاد نسبتا کوچک خودشان را حفظ کرده و سیستم بیتکوین در جهات دیگر مانند دستهبندی تراکنشها به گروههای کوچک و متراکمتر قبل از آنکه تایید شوند، تغییر کنند. بلاک و بسیاری دیگر از برنامهنویسان حرفهای برای کم کردن تراکم سیستم راهکاری را توسعه دادهاند که با استفاده از تکنیکی با نام «شاهد جداگانه یا SegWit» بلوکها را به شکلی متراکمتر بستهبندی میکنند.
اگر بلک یک تئوریست است، وو مدیر شرکت چینی Bitmain پراگماتیست است. او هیچ مصالحه و مبادلهای را میان اندازه و امنیت نمیبیند و به آینده قابل پیشبینی معتقد نیست. برای او بیتکوین با تصمیم ناکاموتو برای اندازه بلوکها از روال بازار عقب میماند. اگر تغییراتی در ساختار بیتکوین ایجاد نشود، مهمترین ارز دیجیتالی و مجازی دنیا شکست خورده یا از بین میرود. او با کارشناسانی که میخواهند اندازه بلوکها به سرعت دو برابر شده و در آینده حتی بیشتر هم شود، موافق است. ناکاموتو اما برای بالا بردن و دستهبندی هدفمند قدرت پردازش ماینرها یا ماینینگ توسط مالکان شخصی بیتکوین برنامهریزی کرده است. این فرآیند میتواند صنعت ارزهای دیجیتالی را به سرعت متمرکز کند.
با این اوصاف است که حالا بیش از 60درصد از ارزهای دیجیتالی در جهان در چین تولید میشود؛ جایی که هزینه استفاده از برق ارزان است و به این ترتیب دیتاسنترها به راحتی میتوانند ساخته شده و مورد استفاده قرار بگیرند. این موضوع قدرت تعیینکنندهای به اپراتورهای چینی میدهد. به این ترتیب اگر آنها تغییرات مکفی را اجرا کنند، این تغییرات میتوانند بهعنوان قانون و استاندارد پذیرفته شوند. در واقع همین نگرانیها و دغدغهها باعث شکلگیری توافق 21 جولای میان فعالان شد تا از تکه تکه شدن بیتکوین و از بین رفتن آن جلوگیری شود. حالا بسیاری از کارشناسان معتقدند حتی اگر بیتکوین به ارزهای دیگر تقسیم نشود، جنگ بر سر اندازه بلوکها میتواند نقش همان چنگال جداکننده بر سر راه ارزهای رمزنگاری شده باشد. عصر حاکمیت بیتکوین رو به پایان است، آینده به پولهای دیجیتالی مختلفی تعلق دارد که عرصه رقابتی جدیدی را ایجاد میکنند. در این میان برندهها آن دسته از ارزهایی هستند که بتوانند قوانینشان را بدون داشتن قانونگذاران قدرتمند ارائه کنند؛ قوانینی که به خوبی در میان همه افراد پذیرفته شوند.
دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید