متهمان سبقت طلا از بورس

چرا نسبت شاخص سهام به سکه به قعر تاریخی رسید؟

فضای سرمایه‌گذاری رقابتی است و اگر همه بازارها درجا بزنند شاید کسی دچار یأس نشود، اما وقتی یک سهامدار به سبد خود نگاه می‌کند که در یک سال حتی ۳۰ درصد هم بازدهی نداده، در حالی که خرید سکه به او ۸۰ درصد سود می‌داده آن زمان است که برای خروج از بورس انگیزه بیشتری پیدا می‌کند

چرا نسبت شاخص سهام به سکه به قعر تاریخی رسید؟

یکی از عوامل پنهان ریزش بورس، جذابیت بازارهای رقیب است که در مدت رکود سهام توانسته‌اند کام سرمایه‌گذاران خود را شیرین کنند.

 

به گزارش بانک اول فضای سرمایه‌گذاری رقابتی است و اگر همه بازارها درجا بزنند شاید کسی دچار یأس نشود، اما وقتی یک سهامدار به سبد خود نگاه می‌کند که در یک سال حتی ۳۰ درصد هم بازدهی نداده، در حالی که خرید سکه به او ۸۰ درصد سود می‌داده آن زمان است که برای خروج از بورس انگیزه بیشتری پیدا می‌کند. نسبت شاخص قیمت بورس به سکه در کف تاریخی خود قرار دارد و به‌وضوح می‌توان دید جابه‌جایی بین علاقه سرمایه‌گذاری در کشور به وجود آمده است که کمتر بخش مولد را مورد توجه قرار می‌دهد و بیشتر به دنبال پناهگاه است. فارغ از فضای ریسک‌های سیاسی که نتیجه طبیعی آن هجوم به دارایی‌های امن مانند طلاست، به نظر می‌رسد در یکی دو سال اخیر دو مسأله به این فضا دامن زده است: اول، رشدهای بی‌سابقه قیمت جهانی اونس طلاست که به اوج تاریخی رسیده است. دوم، سیاست ارز چندنرخی است که باعث شده سودی که می‌توانست وارد شرکت‌ها شود به جیب واسطه‌ها رفته و نه‌تنها به تعمیق رکود بورس دامن زده، بلکه هیچ اثری بر کنترل تورم نیز نداشته است. در چنین فضایی طبیعی است که سرمایه‌گذار هوشمند به دلیل ترس از جاماندگی، دارایی خود را از بورس خارج کند و به طلا اختصاص دهد.


یک اشتباه رایج میان سرمایه‌گذاران ایرانی آن است که دائم می‌پرسند «چه بخریم؟ سهام خوبه یا طلا یا خودرو؟» این پرسش ناقص است و اصل تنوع‌بخشی در سرمایه‌گذاری تأکید می‌کند که در هر مقطع چقدر باید از هر چیز بخریم یا داشته باشیم نه آنکه چه بخریم. بنابراین، سؤال اصلی این نیست که آیا سهام بازدهی خوبی خواهد داشت یا خیر، بلکه سؤال اصلی این است که آیا می‌توان در دارایی با ریسک کمتر، در چنین سطحی از ریسک سیستماتیک، بازده مطمئن‌تری کسب کرد یا خیر؟ پاسخ به این سؤال، بله و دارایی مد نظر طلاست؛ بر این اساس، از نگاه کارشناسی و بر اساس سناریوهای آتی، طلا می‌تواند وزن بیشتری (حتی بیشترین وزن) را در سبد سرمایه‌گذاری فرد با ریسک‌پذیری معقول به خود اختصاص دهد.
اما چرا طلا نسبت به سهام ترجیح داده می‌شود؟ بخشی از این دلایل به انتظارات از آینده مربوط می‌شود و بخشی پاسخ به این سؤال است که چرا طلا پس از جنگ نتوانست به سقف قیمتی خود برسد؟ 

1- کاهش واردات: در دوران پساجنگ، واردات به چندین دلیل کاهش یافت که بخشی از آن برخواهد گشت و بخشی از تقاضای ارز تا مدتی غیرفعال خواهد ماند. کالاهای غیرضروری، اعم از کالاهای لوکس و گروه‌های کالایی دیگر که مصرف آنها را می‌توان به تعویق انداخت، در این شرایط تقاضای خود را از دست دادند و واردات آنها انجام نشده و احتمالاً تا مدتی نیز غیرفعال خواهند بود. برخی از تقاضای ارز به دلیل مدیریت و عدم تخصیص توسط بازارساز و رگولاتور تضعیف شد. در واقع، این مدیریت ارزی تا رسیدن به هسته سخت واردات می‌تواند قدری تقاضای ارز را کاهش دهد، اما به شکل پایدار نمی‌توان تمام تقاضای محدودشده را به همین حالت تعویق نگه داشت. برخی از واردکنندگان که نیازهای ضروری را تأمین می‌کنند و مربوط به نیازهای واردات برای تأمین تولیدکنندگان هستند، برای مدت کوتاهی دست نگه داشته‌اند؛ این نوع تقاضا که نیاز جدی به واردات دارد، با کمی آرام شدن شرایط به‌سرعت به مصرف ارز خود برمی‌گردند و این بخش به تقاضای ارز خواهد افزود.
2-مکانیزم ماشه و اثر روانی بر بازار ارز: بررسی‌ها نشان می‌دهد که مکانیزم ماشه گرچه اثری معنادار و بزرگ بر میزان ورود ارز به کشور ندارد، اما اثر روانی این عامل می‌تواند تا حدی تقاضای ارز را افزایش دهد.
3-کاهش حتی مختصر در فروش نفت ایران: به نظر می‌رسد به علت شکل‌گیری شبکه پیچیده‌ای از ذی‌نفعان در مسیر انتقال نفت ایران (هم داخلی و هم خارجی)، امکان کاهش فروش نفت ایران تا زیر 500 هزار بشکه مانند گذشته وجود ندارد. بلکه تنها مقداری از فروش نفت ایران، آن هم در شرایط تحریمی خاص و فشار جدی از سمت آمریکا، امکان کاهش دارد. اما همین مقدار می‌تواند قدرت بازارساز در مداخلات ارزی را کاهش دهد و توازن ارزی را قدری تحت تأثیر قرار دهد.
4-افزایش کسری بودجه به علت مصارف نظامی پیش‌بینی نشده.
5- مهم‌ترین عامل اما شروع فرآیند خروج سرمایه است: هنوز به دلایل مختلف، از جمله انگیزه بقا یا عدم نقدشوندگی دارایی‌ها (به ویژه ملک)، سرمایه‌گذاران زیادی فرآیند خروج سرمایه خود و تبدیل دارایی‌ها به دارایی ارزی را شروع نکرده‌اند. اما این روند بزودی آغاز خواهد شد و با محرک‌های کوچکی حتی در ذهن افراد شدت خواهد گرفت. برآورد می‌شود که مهم‌ترین عامل تعیین‌کننده رشد نرخ ارز و طلا در سال‌جاری، مقدار خروج سرمایه خواهد بود.
مجموع عوامل ذکر شده نشان می‌دهد که وزن طلا در سبد سرمایه‌گذاری افراد، بسته به سطح ریسک‌پذیری هر فرد، می‌تواند افزایش پیدا کند. این موضوع عاملی برای کاهش معنادار اقبال به بازار سهام و احتمالاً منفی ماندن در تمام روزهای ماه مرداد است.

 

روزنامه ایران 

ارسال نظر