تأثیر شرایط بازار بر زمان ورود و خروج سهامداران حقیقی
خطای بزرگ سرمایهگذاران بورس در دوران تردید
بازارهای رکودی و نااطمینانی در فضای کلان اقتصادی-سیاسی همواره با یک نشانه همراه است و آن هم نوسان سنگین بازارهاست. سرمایهگذاران در چنین فضایی بشدت در معرض خطاهای بزرگ سرمایهگذاری هستند

بازارهای رکودی و نااطمینانی در فضای کلان اقتصادی-سیاسی همواره با یک نشانه همراه است و آن هم نوسان سنگین بازارهاست.
به گزارش بانک اول بررسیهای علمی نشان میدهد سرمایهگذاران در چنین فضایی بشدت در معرض خطاهای بزرگ سرمایهگذاری هستند. «اثر تمایلی» یکی از ویژگیهای انسان است که در اقتصاد رفتاری توضیح میدهد چگونه ترس از زیان باعث میشود افراد داراییهای ارزشمند خود را که هنوز پتانسیل رشد دارند با کسب سودهای اندک، فوراً به فروش میرسانند. در مقابل داراییهای غیرارزنده را برای مدت طولانی نگه میدارند تا مبادا زیانی در ذهنشان ثبت شود. همین مسأله سبب میشود افراد در دورههای رکودی یا نااطمینانی بالا به محض مشاهده چند روز رشد قیمتها، در نقش فروشنده ظاهر میشوند و به اصطلاح همان سود محدود را شناسایی میکنند. بنابراین، تب و تاب بازارها در این دورهها افزایش مییابد و خطای بزرگ جایی رخ میدهد که سرمایهگذار ناشی از همین سوگیری رفتاری، تصمیمات اشتباه مهمی میگیرد که منجر به ضربه خوردن میشود.
در مالی کلاسیک، فرض اساسی بر رفتار عقلایی (rational behavior assumption) سرمایهگذاران استوار است؛ به این معنا که افراد همیشه اطلاعات موجود را به طور کامل پردازش میکنند، حداکثر سود را دنبال میکنند و تصمیمگیریهایشان بدون تأثیر احساسات یا خطاهای شناختی است. با این حال، مالی رفتاری (behavioral finance) این فرض را به چالش میکشد و نشان میدهد که سوگیریهای رفتاری (behavioral biases) مانند بیشاطمینانی، اثر لنگر انداختن یا اثر تمایلی، تصمیمگیریها را از مسیر عقلایی منحرف میکنند و منجر به ناکارآیی بازار میشوند.
اثر تمایلی (Disposition Effect) یکی از رایجترین سوگیریهای رفتاری در حوزه مالی رفتاری است که به تمایل سرمایهگذاران برای فروش سریع سهام سودده (برنده) و نگه داشتن طولانیمدت سهام ضررده (بازنده) اشاره دارد؛ پدیدهای که اولینبار توسط هرشل شفرین و مییر اشتاتمن در سال ۱۹۸۵ توصیف شد و ریشه در نظریه چشمانداز دنیل کانمن و آموس تورسکی دارد، جایی که افراد نسبت به زیانها حساسیت دوبرابری نسبت به سودها نشان میدهند و از «تحقق ضرر» (realization of loss) به عنوان یک شکست شخصی اجتناب میورزند، در حالی که سودها را سریعتر نقد میکنند تا حس پیروزی را حفظ کنند. این رفتار نهتنها سودآوری کلی پرتفوی را کاهش میدهد – زیرا سرمایه از فرصتهای بالقوه بهتر منحرف میشود – بلکه کارآیی بازار را نیز مختل میکند، چرا که قیمتها از ارزش بنیادیشان دور میمانند و منابع به سمت داراییهای ضعیف هدایت میشوند.
بررسی عوامل مؤثر بر وجود و شدت این رفتار در بین سرمایهگذاران، با توجه به اهمیت آن، یکی از موضوعات مورد توجه در پژوهشهای حوزه مالی به شمار میرود. پژوهش صورت گرفته توسط دکتر رضا راعی، دکتر رضا عیوضلو و فرهاد رضایی که در سال ۱۴۰۳ منتشر شده است، به دنبال آن است که تأثیر شرایط اقتصادی در زمان ورود سرمایهگذاران حقیقی به بازار سهام ایران را بر وجود و شدت اثر تمایلی در میان آنها بررسی نماید.
دادههای این تحقیق شامل اطلاعات مربوط به نمونهای ۱۰۰ نفره از سرمایهگذاران حقیقی در بازه زمانی تیر تا دی ماه ۱۴۰۱ است. برای بررسی وجود و شدت اثر تمایلی، از روش تحلیل بقا (Survival Analysis) بهره گرفته شده که امکان ردیابی زمان ورود سرمایهگذاران به بازار و تأثیر آن بر رفتارشان در طول زمان را فراهم میکند. همچنین، مدلهای رگرسیون به کار گرفته شدهاند تا رابطه بین متغیرهای مرتبط با بازار (مانند نوسانات، بازده بازار و شاخصهای اقتصادی) و ویژگیهای شخصی سرمایهگذاران با شدت اثر تمایلی بررسی شود.
نتایج تحقیق نشان میدهد سرمایهگذارانی که در ماههایی با بازده بازار پایین وارد شدند، ۳۲.۵ درصد بیشتر اثر تمایلی نشان دادند. به عبارت ساده، در دورههای رکود، تمایل به نگه داشتن ضرردهها و فروش سریع سوددهها افزایش مییابد. در مقابل، ورود در دورههای رونق (بازده بالاتر) این اثر را ۲۰.۱ درصد کاهش میدهد. نوسانات هم نقش بزرگی دارند: ورود در ماههای نوسان بالا (بیشتر از میانگین ۰.۰۹) اثر تمایلی را ۱۵.۹ درصد افزایش میدهد، در حالی که نوسان پایین آن را ۸.۷ درصد کم میکند. عدم قطعیت اقتصادی (اندازهگیری شده با نوسان دلار) هم مشابه عمل میکند: ورود در دورههای عدم قطعیت بالا اثر را
۳۷.۴ درصد بیشتر میکند و دورههای آرامتر آن را ۲۵.۲ درصد کاهش میدهد.
این نتایج میتواند به سرمایهگذاران و سیاستگذاران کمک کند تا تأثیر عوامل رفتاری بر تصمیمگیری سرمایهگذاری را بهتر درک و در نتیجه، استراتژیهای مؤثرتری برای مدیریت سوگیریهای احساسی سرمایهگذاران اتخاذ کنند. علاوه بر این، این پژوهش بر اهمیت آموزش و آگاهی در کاهش اثرات سوگیریهای رفتاری در تصمیمگیری مالی تأکید میکند و بدین ترتیب از تصمیمهای غیرعقلانی و زیانبار در بازار جلوگیری میکند.
روزنامه ایران