انکهایی که با پول مردم قمار کردند
بانکهایی که با پول مردم قمار کردند و باختند
برخی بانکهای خصوصی نهتنها موتور محرک اقتصاد نشدند، بلکه به نماد ناترازی، رانت و وامدهیهای درونخانوادگی و رفاقتی تبدیل شدهاند؛ بانکهایی که سودشان خصوصی و ضررشان عمومی است و هزینه تصمیماتشان را مردم با تورم و بیثباتی اقتصادی میپردازند.
به گزارش بانک اول قرار بود بانکهای خصوصی با رقابت، شفافیت و مدیریت حرفهای به کارایی نظام مالی کمک کنند؛ اما امروز نام برخی از آنها بیش از آنکه یادآور توسعه باشد، با ناترازی، بدهیهای مشکوک و روابط رفاقتی گره خورده است.
دروامهایی که به جای تولید، سر از شرکتهای وابسته درآورده، ترازنامههایی که روی کاغذ سرپا هستند و بانکهایی که بدون حمایتهای پنهان عملاً دوام نمیآورند؛ همه اینها پرسشهای جدی درباره ماهیت و عملکرد بانکداری خصوصی در کشور ایجاد کرده است
گفتوگوی اخبار بانک، با سامان راد کارشناس اقتصادی، بیپرده از بانکهایی میگوید که به جای خدمت به مردم، تبدیل به صندوق شخصی عدهای خاص شدهاند.
خیلیها معتقدند بعضی از بانکهای خصوصی عملاً نه بانک، بلکه بنگاههای خانوادگیاند، شما این حرف را قبول دارید؟
نهتنها قبول دارم، بلکه معتقدم اسم «بانک» برای بعضی از آنها یک شوخی تلخ است. اینها بیشتر شبیه صندوق مالی یک عده خاص هستند که با پول مردم اداره میشوند. تصمیمات کلان نه در هیئتمدیره حرفهای، بلکه در جمعهای خانوادگی و رفاقتی گرفته میشود.
نتیجه این نوع مدیریت چه بوده؟
نتیجهاش فاجعه است. ناترازی مزمن، ترازنامههای بیمار و بدهیهای پنهان. بانکی که باید واسطه مالی باشد، تبدیل شده به دستگاه پولسازی برای سهامداران خودش. وقتی وامها به شرکتهای وابسته خود بانک داده میشود، دیگر چیزی برای تولیدکننده واقعی و مردم عادی باقی نمیماند.
بانکهایی که با پول مردم قمار کردند، باختند، اما صورتحسابش را به جامعه دادند.
یعنی این بانکها عملاً خودشان را تأمین مالی میکنند؟
بله، و با وقاحت کامل. بانک از جیب سپردهگذار به شرکت زیرمجموعه خودش وام میدهد، آن شرکت هم یا وام را پس نمیدهد یا با هزار ترفند تمدید میکند. بعد اسمش را میگذارند «فعالیت اقتصادی». این اسمش رانت سازمانیافته است، نه بانکداری.
بعضی گزارشها از سقوط تعدادی از بانکهای خصوصی(آینده) حکایت دارد. واقعیت چیست؟
واقعیت این است که اگر این بانکها واقعاً خصوصی و بدون حمایتهای پنهان بودند، سالها پیش ورشکست شده بودند. خیلی از آنها فقط با اضافهبرداشت از بانک مرکزی و فشار روی منابع عمومی سرپا ماندهاند. این یعنی زیان یک عده خاص را کل جامعه پرداخت میکند.
این روند چه آسیبی به اقتصاد زده؟
ضربه مستقیم به تولید، اشتغال و اعتماد عمومی. پول به جای رفتن به کارخانه و کارآفرین، رفته توی برجسازی، سفتهبازی و شرکتهای کاغذی. بعد هم نتیجهاش تورم، گرانی و بیارزش شدن پسانداز مردم است. اینها هزینه بانکداری غلط است.
چرا برخورد جدی نمیشود؟
چون بعضی از این بانکها فقط بانک نیستند، پیوند خوردهاند به شبکه قدرت. نظارت وقتی جدی میشود که تعارض منافع قطع شود. تا وقتی مدیر، سهامدار، وامگیرنده و … در یک دایره باشند، انتظار اصلاح سادهلوحی است.
در نهایت، این بانکها را چطور باید توصیف کرد؟
به زبان ساده؛خصوصیسازی سود، اجتماعیسازی ضرر.
بانکهایی که با پول مردم قمار کردند، باختند، ولی صورتحسابش را به جامعه دادند.