به گزارش بانک اول ،پیمان قربانی، معاون اقتصادی بانک مرکزی این تدبیر بانک مرکزی را اینگونه توضیح میدهد: «از ابتدای روز شنبه مورخ 6/11/1396 کلیه بانکها و موسسات اعتباری موظف هستند نرخ سود علیالحساب سپردههای سرمایهگذاری مدتدار یکساله را که براساس ضوابط اعلامی در بخشنامه تیرماه 1395 حداکثر15درصد اعلام شده بود، به صورت دقیق رعایت کنند. نرخ سود علیالحساب مذکور برای سپردهگذاریهای کوتاه عادی روزشمار حداکثر 10درصد سالانه خواهد بود.»
به هر حال قرار است با نظارت بیشتر افسار گسیخته نرخ سودها در سیستم بانکی کشور کنترل شود، اما مشکل اصلی اقتصاد ما که باید زودتر حل شود، سود تسهیلات بانکی است که نفس تولید را بریده است؛ موضوعی که آقای سیف، رئیس کل بانک مرکزی میگوید، قاعدتا در مرحله بعد نرخ تسهیلات هم کاهش پیدا میکند: «نرخ سود سپرده که کاهش پیدا میکند، نتیجه بعدیاش این خواهد بود که نرخ تسهیلات هم قاعدتا باید کاهش پیدا کند. این را در مقطع بعدی بانک مرکزی کنترل خواهد کرد و از وجود یک ساختار نرخ مناسب در بازار اطمینان پیدا خواهیم کرد.»
آنطوری که محمدرضا جمشیدی، دبیرکل کانون بانکهای خصوصی میگوید، با این نرخ سود و تسهیلات، اوضاع بانکها از وضعیت فعلی بدتر میشود؛ «تفاوت نرخ سود سپرده و سود تسهیلات 18 درصد برای بانکها زیانآور است. از مابهالتفاوت نرخ سود سپرده و تسهیلاتی که تعیین شده است، اگر هر دو دقیقا مورد رعایت قرار گیرند، بانکها ضرر میدهند. صورتهای مالی بانکها را در سال 95 ببینید، به زیان رسیدند. سال قبل هم به زیان رسیدند البته همه نه، ولی سود زیادی از صورتهای مالیشان نسبت به سال قبل کاهش پیدا کرده است. وقتی بانکها زیان میدهند، مردم باید راههای دیگری پیدا کنند که زیان را بپوشانند. نظر بانکهای خصوصی این است که خدمات کارمزدی انجام دهیم. اگرچه براساس شنیدهها بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار، تصمیم دارند تجدید نظری در نرخها بکنند. این نرخ پایدار نیست و کاهش پیدا میکند.»
لذا حمیدرضا فولادگر، عضو کمیسیون صنایع مجلس از مشکلات سودهای تسهیلات بانکی برای بخش تولید میگوید که زیر سایه عدم نظارت بانک مرکزی، نفس تولید را گرفته است.
«خیلی از این بانکها نرخ سود تسهیلات 18 درصد را رعایت نمیکنند و این نرخ عملا گاهی تا بالای 30 درصد هم میرسد. واقعیت سود تسهیلاتی از بالا بودن آن حکایت دارد. وقتی دولت اذعان میکند که ما تورم را زیر 10 درصد آوردیم، باید سود بانکی هم درحد این تورم باشد، ولی چون رعایت نمیشود، هزینههای تولید و هزینههای تامین سرمایه در کشور بالا است و تولیدکننده نمیتواند با کالای خارجی رقابت کند و الان به همین دلیل واردات بیرویه افزایش یافته است.»
اما ظاهرا مشکل کمی عمیقتر از این حرفها است. وحید شقاقی، اقتصاددان و استاد دانشگاه از معادله فاصله خطرناک نرخ تورم و سود سپردهای میگوید که نتیجهاش نرخ بالای سود تسهیلاتی میشود که رمق تولید را میگیرد؛ «در هر اقتصادی اگر بین نرخ سود بانکی و نرخ تورم، بیش از 10 درصد شکاف و فاصله باشد و این جریان بیش از سه سال تداوم داشته باشد، به فروپاشی نظام بانکی و بحران مالی منجر میشود. الان بیش از یکی دو سال است که شکاف بین نرخ سود و نرخ تورم بالای 10 درصد است، لذا قطعا لازم است که تلاش دولت بر کاهش نرخ سود بانکی باشد و از طرفی دیگر اگر اقتصاد میخواهد که رونق پیدا کند، قطعا با نرخ تامین منابع مالی 20 درصد امکانپذیر نیست.»
هرچند اعتراف وحید شقاقی از رابطه بین نرخ تورم و سود بانکی در نظام پولی کشور، حاکی از ربوی بودن آن دارد و در نظام بانکداری اسلامی رابطه میان سود و تورم بیمعنا خواهد بود، ولی کاهش سود تسهیلات امری الزامی به نظر میرسد. حسین صمصامی، اقتصاددان و استاد دانشگاه پیش از این یادداشتی در این روزنامه در این خصوص نوشته بود: «سود سپرده مطابق بخشنامه جدید بانک مرکزی کاهش پیدا میکند، حال بانک مرکزی باید نظارت لازم برای اجرای آن را داشته باشد تا نرخ سود تسهیلات کم شود و هزینههای تولید کاهش یابد، وگرنه این کاهش سود سپرده اثر مثبتی در جامعه نخواهد داشت. بانک مرکزی ابزارهای لازم را برای کنترل و نظارت در اختیار دارد، اما قدرت استفاده از ابزارهایش را ندارد.»
به نوشته فرهیختگان، این مشکل ریشهای را که آقای شقاقی میگوید، شاهرخ حسینی کارشناس ارشد بانکداری هم قبول دارد و از راهحلی میگوید که مدتها است دارد خاک میخورد؛ «همه دولتها آمدند و دستورالعمل اصلاح ساختار بانکی را دادند. ولی درواقع به اصلاح ساختار و ماهیت بانکی نپرداختند. یعنی نیامدند ساختار سرمایه بانک و ساختار داراییهای بانک را درست کنند. به کنترل داخلی توجه نشد و صرفا همه تلاش بر یک اصلاح رفتاری در بانکها بوده است.»
شاید به خاطر همه این حرف و نقلها است که هنوز خبری از اصلاح نرخ تسهیلات نیست. از طرفی اقتصادی هم که بانکمحور باشد و بانکهایش هنوز از یک طرف درگیر نرخ سود سپرده و تسهیلات و از طرف دیگر درگیر بنگاهداری و درآمدزایی هستند، مقاوم که نمیتواند باشد هیچ، بیمار هم میشود. بنابراین تا این بیماری بیش از این در بدنه یک اقتصاد ریشه نکرده است، باید فکری به حال بانکهایش کرد یا به عبارت بهتر باید به فکرهایی که به حالش شده است، عمل کرد.
دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید