میزان دارایی بانک ها مدام افزایش پیدا می کند، اما از آن طرف هم درباره بحران شبکه بانکی و ورشکستگی بانک ها صحبت می شود. حالا سوال این است که پس بانک ها با پول هایشان چه کار می کنند؟
یکی از دلایلی که بانک های ما دچار بحران شدند، تورمی بود که ظرف 16 سال اخیر به 30 تا 40 درصد رسید. بانک ها برای تامین پول سپرده های 24 درصدی، تنها از طریق تسهیلات کم می توانستند این ارقام را حاصل کنند، بنابراین به طرف بنگاه داری سوق پیدا کردند. به همین دلیل به مسائل خرید و فروش ملک، خرید زمین، تاسیس برج سازی و انواع اقسام این مسائل ورود کردند که ظرف 16 سال گذشته به جز 3 سال اخیر، بازده های 30 تا 40 درصدی داشتند.
این بخش ها تنها می توانستند جوابگوی سپرده های 24 درصدی باشند. همین دلیل اصلی بود که بانک ها به بنگاه ها پناه بردند. صنعت برای پرداخت تسهیلات پاسخگو نبود، بنابراین مقداری از این پول ها وارد کارهایی مثل سرمایه گذاری در پاساژسازی، مغازه سازی، برج سازی، خانه سازی و... شدند که جواب تورم 40 درصد در سال را می داد و تنها با این کارها می توانستند پول و سود سپرده ها را بازپرداخت کنند.
بانک ها واقعا با پول هایشان چه می کنند؟
مشکلات هم از زمانی شروع شد که تورم در سال جاری به رقم 10 درصد رسید و با این رقم پرداخت سخت شد. از سوی دیگر وضع صنعت هم در دو، سه سال اخیر بامشکلات تورم، رکود و تحریم ها مواجه بود و نمی توانست تسهیلاتی که می دهند را بازپرداخت کند. در این مقطع مسابقه جذب سپرده های مردم با رقم بالا بین بانک ها شروع شد که بتوانند پول سود و سپرده افراد دیگر را بازپرداخت کنند. این مسابقه ای شده بود بین بانک ها برای پرداخت رقم سود سپرده بالا که بتوانند پاسخگوی سپرده گذارهای گذشته باشند. از طرفی هم بنگاه هایی که برج سازی کرده و در بورس سرمایه گذاری کرده بودند، با رکود مواجه شدند. بازده 30 تا 40 درصدی سال های گذشته بازار مسکن، دیگر وجود نداشت و بانک ها با کسر نقدینگی مواجه شدند.
به همین ترتیب بازپرداخت سپرده ها را از طریق جذب سپرده های جدید با رقم بالاتر پرداخت کردند. باز هم توجه داشته باشید که تورم رو به کاهش بود. عملا زمانی که تورم یک ک شور رو به کاهش است، سپرده ها و سود تسهیلات نیز پایین می آید. اما ظرف 2 سال گذشته چنین اتفاقی رخ نداد.
نمی توان با این صراحت درباره سیستم بانکداری مان اظهارنظر کرد اما می توان گفت که ساختار بانک های کشور بیمار است. تاکنون نیاز نداشتیم ساختارهای بین المللی را اعمال کنیم. کفایت سرمایه ما در حد 3 تا 4 درصد بوده است. اما بانک های خارجی برای ما شرط گذاشتند و گفتند اگر می خواهید با ما مراودات داشته باشید و ال سی باز کنید و پول انتقال دهید، باید این قوانین را اجرا کنید.
با توجه به خبرهای رسواکننده ای که در رابطه با بانک ها منتشر می شود، همچنان مردم ما پول های خود را وارد بانک می کنند، چرا که راه دیگری نیست. در حال حاضر تنها بورس کمی رونق پیدا کرده است. زمانی که مسکن راکد باشد، ملک راکد باشد تنها راه سرمایه گذاری، یا دلار است که به دلیل نوسانات آن مردم ریسک نمی کنند یا سپرده ثابت کرد. مردم خیال شان راحت است و سپرده کردن پول بهترین راه است. در حال حاضر برخی از مدم به بورس روی آورده اند و سهام می خرند که این موضوع موجب رونق اندکی در بازار شده است.
البته باید در نظر داشت که دود معضلات اقتصادی کشور در چشم بانک ها می رود. فردی از دولت طلبکار است ولی از طرف دیگر به بانک ها بدهکار. بانک فشار می آورد تا از او پول بگیرد ولی از سوی دیگر دولت پول را نمی دهد. این موضوع شرکت ها را دچار مشکل کرده است و حتی شرکت ها به این مرحله نزدیک و نزدیک تر شدند که تعداد پرسنل شان را کم کنند. ضمن این که بعد از برجام توقع داشتیم که مشکلات کاهش پیدا کند اما مشکلات به دلیل این که اِعمال استانداردهای تازه ای که در بانک ها صورت گرفته انجام نمی شود، کاهش پیدا نکرده است. کسانی که تسهیلات گرفتند پول های خود را پرداخت نمی کنند. اکثر سه ماه تا پنج ماه تسهیلات گرفته می شود و آن را تمدید می کنند. درواقع وام جدیدی به کسی داده نمی شود.
شما که بانکداری در بخش خصوصی هستید، اوضاع تسهیلات دهی را چطور می بینید؟ آیا تسهیلات به بخش خصوصی و تولید می رسد؟
در حال حاضر تسهیلات برای تولید وجود دارد اما اگر تولیدکننده قبول کند با بهره 18 درصد بازپرداخت کند. مشکل این است که نمی توانند بازپرداخت کنند. به همین ترتیب در حال حاضر بانک ها برای وصول مطالبات خود حساس شده اند و تا زمانی که مطمئن نشوند واحدی که تسهیلات می گیرد می تواند وام را بازپرداخت کند، ی ترسند تسهیلات دهند. به هر حال پول مردم است و بانک باید به فردی دهد که بتواند بازگرداند. تنها به واحدهایی می دهند که گردش کار دارند. به همین ترتیب، دقت بیشتر در اعطای تسهیلات شده است.
چرا بعد از توافق هسته ای هم اوضاع بانک ها بهتر نشد و اساس خودشان به یکی از موانع اصلی برای رونق اقتصادی تبدیل شدند؟
بعد از تحریم ها، برجام به بانک ها کمک کرد تا سیستم جدید بانکی ایجاد کنند، ارتباط بین المللی رونق پیدا کند و بتوانند گشایش اعتبار انجام دهند. بانک مرکزی نیز نظارت خود را در این دو سال اخیر شدت داده است. نیاز ارتباط با بانک های بین المللی رعایت قوانین بین المللی بوده است. این در حالی است که ظرف 20 سال گذشته نیاز به بانک های خارجی بود اما به دلیل عدم ارتباط با آن ها قوانین بین الملی را اجرا نمی کردیم. اما در حال حاضر برخی بانک ها را مجبور کرده اند که این قواعد را اجرا کنند.
از سوی دیگر معیارهای کفایت سرمایه نیز در دنیا عوض شده است. در گذشته نسبت دارایی ها به بدهی ها باید 8 درصد می بود ولی از سال 2017 این رقم به 13 درصد افزایش یافت. درواقع باید دارایی ها بیشتر از بدهی ها باشد. ایران را نیز مجبور کردند که این قوانین را اجرا کند تا بتواند با بانک های بن المللی ارتباط برقرار کند. به همین ترتیب، بانک مرکزی گفت که بانک ها بانکداری بکنند و کارهای بنگاه داری شان را کنار بگذارند. به این بانک ها ضرب العجل دادند تا ظرف سه سال هر سال یک سوم دارایی ها که از بنگاهداری محسوب می شود را کم کنند و در جهت کفایت سرمایه گام بردارند.
سرمایه را اضافه کنند تا ضریبی که بانک های خارجی برای ارتباط با ما لازم دارند انجام شود. اما این اتفاق به دلیل رکودی که در ساختمان داشتیم، رخ نداد. بانک هایی که اکثر در ملک سرمایه گذاری کرده بودند، چون خریدار نبود، نتوانستند سرمایه درستی را جذب کند.
از طرف دیگر بانک مرکزی به بانک ها فشار آورد که شعبات شان را کاهش دهند، اما چون در این بخش نیز مسکن در حال رکود بوده است نمی توانستند شعبات خود را به فروش بگذارند؛ در ماه های اخیر بانک مرکزی به شدت نظارت را روی سپرده ها افزایش داده است. بانک مرکزی نظارت می کند تا بانک ها سپرده ها را در حد 15 درصد مراعات کنند و مسابقه ای بین آنها برای افزایش این رقم نباشد.
24 خرداد 1401
دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید