به گزارش بانک اول به نقل از دنیای اقتصاد اغلب بانکها با مشکل فرار منابع روبهرو هستند. با کاهش نرخ سود عملا بانکها دچار کمبود نقدینگی شدهاند. بخش مهمی از منابع بانکها هم در قالب داراییهای ثابت (عمدتا املاک) منجمد شده است و بانکها نمیتوانند از طریق فروش دارایی، کمبود منابع خود را جبران کنند. مساله تنگنای مالی در بازار پولی و مالی هم جدی است و بانکها هم به شدت تحت تاثیر آن هستند. این روزها مدیر عامل بانک بودن کار سختی است به خصوص اگر بانک، خصوصی و مدیرعامل موظف به تامین منافع سهامداران باشد. اما خوشبختانه چشمانداز بلندمدت به این بدی نیست. در دو دهه اخیر زیرساختهای بانکداری در ایران رشد خوبی داشته و از لحاظ پوشش جمعیتی خدمات پایه از کشورهای موفق دنیا است. به خصوص از زمانی که یارانه ماهانه به حساب بانکی همه مردم واریز شد، این پوشش گستردهتر هم شد.
ضریب نفوذ کارتهای بانکی در ایران بالاتر از میانگین جهانی است و فاصله 75 درصد خانوارهای ایرانی با یک شعبه بانکی کمتر از 20 دقیقه است. به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت ایران 27 شعبه وجود دارد که بالاتر از آلمان و تقریبا مشابه آمریکا است. یک مطالعه انجام شده توسط شرکت مکنزی درباره آینده اقتصاد ایران پیشبینی میکند تا سال 2035 ارزش داراییهای مالی در ایران بهطور متوسط سالانه 10 درصد رشد کرده و به این ترتیب ارزش افزوده ناخالص بخش بانکی از 7 میلیارد دلار در سال 2014 به 52 میلیارد دلار در سال 2035 بالغ شود و تعداد افراد شاغل در این بخش به 450 هزار نفر افزایش یابد. اما تنوع ابزارهای مالی و بانکی و ارائه محصولات متنوع هنوز در ایران کمتر از نسبتهای متعارف دنیا است. مثلا تنوع کارتهای بانکی در ایران بسیار کم است و کارت اعتباری به معنای متعارف آن وجود ندارد. یا سهم منابع بانکی در تامین مالی بنگاهها به خصوص بنگاههای کوچک و متوسط بسیار کمتر از متوسط جهانی است.
یک گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد مشکل تامین مالی مهمترین چالش SMEها در ایران است که عمدتا به دلیل ضعف سیستم بانکی در تامین مالی خرد است. البته این موضوع چالش مشترک بانکداری سنتی در دنیا است. بانکها سالها در برج عاج زندگی کرده و به این فرادستی و از بالا نگریستن عادت داشتند. سالها مردم عادت داشتند که بانکداران در اتاقهای مجلل و لوکس خود نشسته و چاردیواری بانک مانند قلعه بستهای باشد که تنها افراد خاص توانایی ورود به آن و دسترسی به منابع و محصولات متنوع بانکی داشته باشند. بسیاری از مردم به بانک صرفا بهعنوان صندوق پسانداز نگریسته و انتظار بیشتری از آن نداشتند. تنها بخش بسیار محدودی از جامعه این سعادت را داشتند که از مشاوره بانکداران برای دسترسی به محصولات متنوعتر و منابع بیشتر بهرهمند شوند.
با ظهور بانکداری الکترونیکی، اولین خدشه در این تصویر ایجاد شد. اکنون به جای اینکه مشتری شال و کلاه کند و به شعبه برود، بانک به خانه مشتری میآید. خدمات بانکداری اینترنتی و موبایل و سیستمهای تلفنی، مشتریان بانکها را توانمند کرده است. رقابت بین بانکها هم بیشتر شده است. مشتریانی که به این خدمات دسترسی دارند، طبیعی است که وفاداری کمتری به یک بانک پیدا کنند و به راحتی بانک خود را در جستوجوی خدمات بهتر تغییر دهند. یک مطالعه در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نشان میدهد 78 درصد مشتریان در این منطقه حاضرند برای داشتن تجربه کاربری بهتر، بانک خود را تغییر دهند و 64 درصد حتی حاضرند به بانکی روی آورند که تمرکز اصلی خود را بر خدمات دیجیتال به جای شعبه قرار داده باشد. مطالعه دیگری در کل دنیا نشان میدهد که ۷۳ درصد مشتریان بانکهای خردهفروشی در بیشتر از یک بانک حساب دارند و ۵۰ درصد آنها در یک سال گذشته حداقل یک بار در یک بانک خردهفروشی حساب بانکی باز کرده یا بستهاند. مشتریان توانمند شده طبعا گریزپاتر هم میشوند. اما روند تغییرات به همین سطح محدود نماند. ظهور موسسات مالی غیربانکی که با استفاده از فناوریهای نو میتوانستند خدمات مالی جدید و ارزان ارائه دهند، ضربه دوم را به بانکداری بسته و سنتی زد. نماد این موسسات در دنیا شرکت PayPal است که به یک غول مالی جهانی تبدیل شده بدون اینکه بانک باشد.
مجموعه سرمایهگذاری انجام شده در استارتآپهای مالی در کشورهای توسعه یافته حدود 46 میلیارد دلار تخمین زده میشود. خدماتی نظیر وام شخص به شخص، تامین مالی گروهی، پرداخت روی شبکههای اجتماعی و دهها سرویس جدید را این موسسات نوپا ارائه میدهند. بانکها دیگر چارهای جز خروج از برج عاج ندارند. مشتریان گریزپا، رقابت شدید، رقبای چابک و خلاق و عوامل دیگر باعث شده بانکداری بسته و سنتی قدیم دیگر معقول و بهصرفه نباشد. در ایران هم این روند آغاز شده است. بانکداری باز (Open Banking)، پارادایم جدیدی است که به سرعت در بانکداری دنیا در حال رواج است. بانکهای غولآسا و کند و بوروکراتیک سابق دیگر توان رقابت ندارند. تجربه بحران اقتصادی و مالی سالهای گذشته در دنیا هم نشان داد بزرگ بودن دیگر دلیلی بر بقا نیست و حتی «خیلی بزرگها» هم ممکن است از بین بروند. در بانکداری باز، عملیات بانکداری محدود به چاردیواری بانکها نیست و بانکها در اصل تامینکننده بستر و سکو (Platform) برای عملیات بانکی هستند. توسعه فناوری اطلاعات و ابزارهای نرمافزاری این امکان را به بانکها داده که در چارچوب ضوابط قانونی و امنیتی به بازیگران دیگر اجازه دهند روی بستر آنها خدمات جدید به مشتریان ارائه دهند. در ایران هم این روند آغاز شده و خوشبختانه بانک مرکزی هم گامهای نخست برای تطبیق با این شرایط را برداشته است. باید امیدوار بود که این روند با شتاب و عمق بیشتری تداوم پیدا کند تا نظام بانکی ایران به صنعت خوشایندتری برای شهروندان کشور بدل شود.
دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید