برای پاسخ به سوال فوق بایستی پاسخ سوالات زیر را داشته باشیم؛ آینده بانکداری در ایران چه ویژگیهایی را باید داشته باشد؟ بانکها چگونه رشد درآمدشان را ادامه دهند و سودآور باقی بمانند؟ چه الزاماتی برای خلق و حفظ مزیت در این صنعت به شدت رقابتی وجود دارد؟
مطالعه نیروهای شکلدهنده این صنعت نشان میدهد که آینده نیازمند کارآیی ممتاز و سرآمدی عملیاتی برای تمامی بانکهاست. در عین حالی که راهبری صنعت در اختیار مؤسساتی خواهد بود که در بهرهگیری از نوآوری در محصولات، خدمات و فرآیندها به منظور پیشبینی و تأمین نیازهای مشتریان از دیگران، مهارت و توانایی بیشتری دارند. نهایتا برای تأمین این ویژگیها، بانکها بایستی بر تواناییهای محوری خود متمرکز شوند- فعالیتهایی که در آنها پیشتاز هستند- و هر چیز دیگر را به شرکای متخصص و تراز اول بسپارند: کار کمتر، حاصل بیشتر.
به باور من؛ 5 روند اصلی که بر صنعت بانکداری تأثیرگذار است و باید بانکها در این محورها حرکت کنند تا بتوانند نقش ارزندهای در ثروتآفرینی داشته باشند، عبارتند از:
1ـ مشتریها قواعد بازی ر ا بازتعریف میکنند
دگرگونیهای چشمگیر در دموگرافیک، گرایشها و رفتارها، علاوه بر اطلاعات که در دسترس همه هست، به مشتریان این قدرت را بخشیده است که از بانکهای خود پاسخگویی و شفافیت بسیار بیشتری بخواهند.
2 ـ بانکهای جهانی و بازیگران شدیدا تخصصی و متمرکز، رونق خواهند گرفت
بازیگران بزرگ (با بهرهگیری از مزایای مقیاس بزرگ) سودهای انباشته بالاتری ایجاد خواهند کرد و بازیگران تخصصی بهشدت بهدنبال مشتریان مطلوبتر میگردند و با تأمین نیازهای آنها به روشهای ویژه و متمایز، آنها را جذب میکنند. مابقی بانکهایی که در بین این گروه قرار میگیرند، بهشدت تحت فشار خواهند بود.
3 ـ تغییر در ترکیب نیرویکار رویکردهای جدید را دیکته میکند
یک نیروی کار جدید و هوشمند و با تحرک و تنوعگرایی افزاینده، پیچیدگی مدیریت را افزایش داده و نیازمند رویکردهای منعطفتر در مورد جبران خدمات و مدیریت عملکرد خواهد بود.
4 ـ مسئولیتهای قانونی تشدید میشود
تشدید الزامات در مورد رعایت حریم شخصی، امنیت، ریسک مشارکت و ریسک عملیاتی، بانکها را وادار خواهد کرد تا به منظور مدیریت انطباق با موضوعات فوق، رویکردهای فراگیرتر و فعالانهتری در پیشگیرند.
5 ـ تکنولوژی، با شتاب بیشتر توسعه مییابد تا به گسترش شبکه ارزشآفرینی کمک کنند
فناوریهای پیشرفته این امکان را برای بانکها ایجاد میکند که عملکردهای بدیع و غیر مرسوم را با زیرساختها و مدلهای عملیاتی سنتی خود ترکیب کنند. فناوریهای درحال ظهور مانند عملیات کامپیوتری شبکهای، معماریهای سازمانی خدماتمحور، مجازیسازی دادهها و ذخیره اطلاعات و هوش مصنوعی باعث خواهد شد فلسفههای ریشهدار درونسپاری جای خود را به مدلهای مشارکت و برونسپاری بدهد و در این شرایط بنگاههای تخصصی شده، شکوفا خواهند شد.
از میان 5 روند مذکور، 2 مورد اول یعنی افزایش مشتریان قدرتمند و رقابت در حال تشدید، بهعنوان برجستهترین نیروهایی که تغییرات صنعت بانکداری را در طول دهه آینده هدایت خواهند کرد، قراردارد. 3روند دیگر یعنی تغییرات در مدیریت سرمایه انسانی، قوانین و فناوریها، به شدت در تأثیرگذاری 2 روند اول یعنی تشدید رقابت و افزایش توانمندی مشتریان بر انتخابهای استراتژیک بانکها دخیل بوده و آنها را تقویت میکند. در این محیط در حال ظهور، نوآوری شکلهای زیادی به خود میگیرد، از جمله میتوان به پیشرفت در محصولات و خدمات، بازارها، فرآیندهای عملیاتی، صمیمیت با مشتری، کانالهای جدید و استراتژیهای تنوعگرایی اشاره کرد، اما اگر بانکها شرایط لازم برای پرورش نوآوری را ایجاد نکنند، نوآوری نه ممکن خواهد شد و نه اثرات مطلوب خود را خواهد داشت. 4 اصل استراتژیک وجود دارد که بانکها بایستی دنبالکنند تا نوآوری را در خود بپرورانند و خود را در جایگاه رشد پایدار قرار دهند:
1 ـ بر توانمندیهای محوری تمرکز کنند و هرچیز دیگر را برونسپاری کنند
بانکهای راهبر بازار، عملکرد خود را با تبدیلشدن به مؤسسات تخصصی، بهینه خواهندکرد. این کار را از طریق مدیریت مؤلفههای استراتژیک و متمایزکننده کسبوکار خود در درون سازمان و سپردن تمامی توانمندیهای دیگر که مزیت رقابتی دربرندارند به سازمانها و پیمانکاران تراز اول و متخصص به انجام میرسانند.
2 ـ بر ارتباط با مشتری کلیدی تمرکز کنند
بهجای تلاش بر اینکه همهچیز برای همگان مهیا شود، بایستی راهبران صنعت بانکداری بینش و شناخت قوی خود را در مورد مشتریان به کار گیرند تا مناسبترین و سودآورترین محصولات، ابزارها و خدمات را به بخشهای بازار هدف خود ارائه کنند.
3 ـ پتانسیل نیرویکار را از طریق مدیریت اثربخش عملکرد تحت کنترل بگیرند
بانکها نیازمند همسوکردن مهارتها و شاخصهای صحیح عملکرد هستند تا بتوانند نیرویکار در حال تغییر را برای دنبالکردن مستمر نوآوری انگیزهمند سازند. براساس مطالعه انجام شده از طریق نظرسنجی مدیران خدمات مالی، 88 درصد آنها بر این عقیدهاند که استعداد یک جزء مهم یا بسیار مهم در عملکرد محسوب میشود و 92 درصد نیز معتقدند که مدیریت استعداد یکی از 3 منبع برتر در زمینه مزیت رقابتی به شمار میآید. علیرغم این شناخت و آگاهی گسترده که کارکنان یک سازمان در نتایج حاصله از آن اهمیت حیاتی دارند، بانکها بایستی به شدت برنامههای جاری توسعه استعدادهای خود را تغییرداده تا روندهای پیشبینیشده صنعت را مدنظر قرارداده و استراتژیهایی برای انگیزش اثربخش و مدیریت عملکرد پایهریزی کنند.
علاوه بر این، بایستی بانکها بر مطلوبسازی همکاری با کارکنان داخل و خارج سازمانی اقدام کنند. تسهیل تبادل دانش و تجربیات بین افراد و تیمها میتواند ایدهها و نظرات نوآور و خلاق را به سازمان تزریق کرده و قابلیتهای جدیدی را ایجاد کند. تغییرات در طراحی سازمانی بایستی اقداماتی نظیر روانسازی ساختارهای مدیریتی عمودی، توسعه دانش، بازارهای استعدادیابی و به کارگیری گروههایی با هدف کندوکاو در فرصتهای نوآوری را شامل شود.
4 ـ بر تکنولوژی به عنوان یک عنصر حیاتی موفقیت تمرکز کنند
با تبدیل تکنولوژی به یک عنصر مرکزی فرآیند تصمیمسازی استراتژیک، بانکها قادر خواهند بود اقدامات و ابتکار عمل را در حوزه کسبوکار و فناوری به خوبی همراستا ساخته و نیز خواهند توانست خدمات پیشنهادی خود را متمایز کرده و فرصتهای بازار را با چابکی بیشتری شکار کنند.
پیشرفتها در زمینه افزایش ارتباطات جهانی و قدرت محاسباتی، هر دو شرایطی را در بازار ایجاد و تقویت کردهاند که تخصصگرایی را طی 5 سال آینده به شدت بهبود خواهد بخشید. شبکههای مخابراتی با پشتیبانی فناوریهای باند وسیع و بیسیم، همچنان به سرعت بخشیدن به ارتباطات دیجیتال ادامه میدهند و آنها را قابل خریدتر و فراگیرتر میکنند و بدین ترتیب ارتباطات با شرکا و مشتریان را تقریبا مستمر ساخته است.
سیستمهای اساسی بانکی موجود در حال حاضر پراکنده بوده و میتوانند در آینده در ساختارهای چابکتر کسبوکار، اختلالاتی را ایجاد کند.
نتیجهگیری
آینده بانکداری برای ثروتآفرینی و حمایت از کالای ایرانی با چالشهای متعددی روبهرو خواهد شد. مشتریان، کنترل بیشتری بر روابط خود با بانکها خواهند داشت. گسترش اطلاعات، مشتریان را قادر خواهد ساخت تا پیشنهادهای ارائهشده در بازار را مورد مقایسه قرارداده و به طور روزافزون برپایه و اساس شرایط مورد نظر خویش معامله کنند. برای بانکها، رویکردهای سنتی بخشبندی بازار و تکنیکهای سنتی ورود به بازار دیگر کنارگذارده خواهد شد. نحوه رقابت بانکها در بازار نیز به طور اساسی دستخوش تغییر خواهد شد. مؤسسات مالی دیگر با ارائه پیشنهادهای منحصربهفرد ارزش به گروههای مشتریان هدف به طور مستقیم با بانکها رقابت خواهند کرد. در روی دیگر سکه، سالهای آینده، فرصتهای جدی و متعددی را پیش روی بانکها به خصوص در ارتباط با کنترل نوآوری در محصول، خدمات و فرآیند قرارخواهد داد تا ضمن ارائه خدمات بهتر به مشتریان، خود را در یک بازار با ازدحام روزافزون متمایز کنند. علاوه بر این، پیشرفتهای بهعمل آمده در فناوری، سطوح بیسابقهای از قابلیت اتصال جهانی، کارکرد IT و قابلیت دستیابی به پتانسیل فوقالعاده دادهها را به ارمغان خواهد آورد. تا سال آینده، موفقیت بستگی به توانایی بانک در تأمین نیازهای مشخص مالی مشتریان هدف خود خواهد داشت. بانکهای پیشرو، صرفا موارد بسیار استراتژیک را برای اکتساب و تملک برمیگزینند که بر دستیابی به بخشهایی از بازار و مشتری که هدفگذاری شده است، تمرکزدارد (و در حوزههای تمرکز استراتژیک خود) و از در اختیار گرفتن توانمندیهای اضافی پرهیز میکنند. همچنانکه اقتصاد باز شبکهای این امکان را به بانکها میدهد که اتحادهای موجود خود را با تأمینکنندگان خدمات چابکتر جایگزین کنند، سرمایه آنها آزاد خواهد شد تا بر توانمندیهای استراتژیک سرمایهگذاری شود. نهایتا، بانکها از این پارادوکس صنعت به شدت منتفع خواهند شد.
*دکتر حسین ساسانی | تحلیلگر توسعه پایدار
دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید