همه میدانند که من برای تعاملات کاریام در آمریکای شمالی با اتومبیل سفر میکنم و این مسئله باعث تعجب عده زیادی شده است. من در کلرادو زندگی میکنم و اگر از سه روز قبل به من اطلاع دهند میتوانم با خودرو خودم را به هرجایی برسانم. اطلاع داشتن از قرارها سه روز قبل از وقوع امری کمیاب در دنیای کسبوکار کنونی است؛ اما پشت روش حملونقل انتخابی من غرض خاصی نهفته است.
بهعنوان یک داستانپرداز، زمانی که در جاده سپری میکنم برای من الهامبخش است و وقایعی که پیرامونم رخ میدهد مرا برای ساختن خطوط جدید داستانی یاری میدهد. بااینوجود اوقاتی هم هست با توجه به شرایط تنها وسیله حملونقل ممکن هواپیما است و در چنین زمانی بود که اخیراً در یک پرواز به مقصد لایپزیگ (Leipzig) کشور آلمان مقالهای در یک مجله در مورد گاوصندوقهای بانکی نظر مرا به خود جلب کرد. این مقاله ویژه در مورد هتلها، معماری و روندهای توسعه بود و گزارشی داشت در مورد نوسازی یک بنا در مرکز شهر لسآنجلس توسط گروه توسعه هتلهای سیدِل (Sydell):
«گروه سیدِل بنای نوکلاسیک ساخته سال ۱۹۲۳ را که سابق بر این متعلق به شعبه مرکزی بانک ایتالیا بوده را با چنان جزئیات باشکوهی پرکرده که گویی متعلق به عمارت یکی از بزرگان هالیوود است. دستشویی لابی در گاوصندوق قدیمی بانک قرارگرفته و …»
در مقالههایی که قبلاً نوشته بودم، اغلب اشارهکردهام که بانکها دیگر نیازی به گاوصندوق نخواهند داشت و گاوصندوقهای بانکی تبدیل به آثار هنری تبدیل خواهند شد؛ اما در خلاقانهترین لحظات عمرم هم تصور نمیکردم روزی گاوصندوق بانکی تبدیل به یک دستشویی مجلل گردد!
گاوصندوقهای بانکی تبدیل به آثار هنری شدهاند
اما…
مدتی است که شاهد تلاش بانک محل زندگیام برای اضافه کردن سرویسهایی حول برنامه مدیریت ثروت بودهام. در روزهای خاصی از هفته یک نماینده بانک روی سایت آماده کمک به مشتریان و پاسخ به سؤالات آنها درباره مدیریت پولهایشان است. در همین راستا من هم در مسیر مورد چگونگی استفاده از پولهایم مورد پرسش قرارگرفتهام و حتی به یک جلسه عمومی در یک کافه برای صحبت در مورد امور مالی هم دعوتشدهام. مبرهن است که بانکهای بزرگ ایالاتمتحده قصد دارند وارد برنامههایی مانند حساب بازنشستگی فردی (IRA) و برنامه مزایای بازنشستگی ۴۰۱کِی (۴۰۱K) شده و پا در کفش مؤسسات مدیریت مالی مستقل کنند.
بااینوجود فعالیت همزمان در حوزه وام مسکن و مدیریت مالی برای همه بهخوبی و خوشی تمام نمیشود و در بسیاری از بانکها تضاد منافع خود را پررنگ نشان میدهد. در ژوئن ۲۰۱۸ بانک مشترکالمنافع استرالیا (CBA) بهصورت عمومی اعلام نمود که در راستای جلوگیری از ورود به لیست سیاه خدمات مالی ارتباطش را با بازوی پرحاشیه مدیریت ثروت خود قطع میکند. علاوه بر این طبق گفته مدیرعامل بانک، مت کومین (Matt Comyn)، هدف بانک سادهتر شدن است و پس از خاتمه دادن به برنامه بیمه عمر در سال ۲۰۱۷، آماده واگذاری باقی عملیات بیمهای خود هم هست؛ اما واقعاً یک بانک چقدر میتواند در عین باقی ماندن درصحنه خود را سادهتر کند؟
ساختار مشتریان در حال تغییر است و اکنون بهجایی رسیدهایم که غالب مشتریان نیازهای بانکی خود را بهصورت آنلاین برطرف میکنند.
حتی بعضاً دیدهشده که در یک تلاش مذبوحانه برای سازگاری با نیازهای مشتریان و بقا بانک با یک کافیشاپ ادغامشده و مدیران شعب اکنون با لفظ «اوستا کافهچی» خطاب میشوند! خوب دستهچک با یک قهوه ترک خدمت شما خانم؟!
گاهی دستگاههای خودپرداز همراه با پول، کوپنهای جایزه و تمبر هم ارائه میکنند که مورد استقبال واقعشده؛ اما چنین کاری هم حتی توان رقابت با هایپرمارکتها را که همین کار را انجام داده و ضمناً لوازم اساسیتری هم میفروشند، ندارد.
با این افکار بود که خبر استخدام یک ربات انساننما توسط اچاسبیسی (HSBC) در شعبه نیویورک خود را شنیدم. ربات که پِپِر (Pepper) نام دارد، میتواند لطیفه بگوید،مشتریان را به دستگاه خودپرداز هدایت کند و حتی آدرس پیتزافروشیهای محلی را هم میداند؛ اما اینکه لطیفههای بیمزه پپر چقدر میتواند باعث پیشی گرفتن اچاسبیسی از رقبا شود محل تردید است!
پپر (Pepper) ربات انساننمای اچاسبیسی (HSBC) در شعبه خیایبان پنجم نیویورک
قهوه و روباتها؟ چنین کارهایی نمره بیست خلاقیت را از آن خود میکنند؛ با این وجود واقعیت این است که نهتنها شعب بانکی بلکه خود بانکها تحتفشار زیادی برای توجیه ارزش خود هستند.
روزگار حکومت آسمانخراشهای بانکی بر افق شهر به سر آمده و بانکها در حال فروش املاک خود هستند.
روزگاری بود که ارزش ارائهشده بانکها تأمین امنیت پولهای مشتریان بود و امروز در عصر دیجیتال صفر و یک امنیت فیزیکی دیگر موضوعیت ندارد. من حتی نمیدانم با چند بسته اسکناس چه بکنم! استفاده من از پول نقد کاهش پیداکرده و تنها چکی که نوشته بودم دچار مشکل شده و باید آن را کنسل کرده و باکارت اعتباری طلبم را بپردازم. زمانی نیاز بود که برای این کارها پشت پیشخوان بانک صف بایستم اما امروز تمام اینها پای تلفن و یا آنلاین قابل انجام است.
شعب بانک به رستوران و بار تبدیل میشوند و گاوصندوقهای بانکی به قسمتی هنری از دکور ساختمان تبدیل میشوند. شعب مرکزی بانکها به هتل تغییر کاربری پیدا میکنند و گاوصندوقهای بانکی عظیم تبدیل به دستشویی میشود. آیا سرنوشت محتوم بانکها چنین خواهد بود؟ حتی حرفی از فناوریهای نوظهور مانند بلاکچین به میان نیاوردهام و بااینحال نگاهی بیمناک به ده سال آینده صنعت بانکداری دارم.
آیا بانکها بهقدری ساده خواهند شد که کلاً به فضای مجازی منتقل شوند؟ نشان فیزیکی بانکهای بزرگ را تنها در آگهینماهای کنار جاده خواهیم دید؟ ساختمانهای شعب بانکی به فروش خواهد رفت و کافیشاپها، هتلها و رستورانها جای آنها را خواهند گرفت و گاوصندوقهای بانکی دستشوییهای مجلل کافههای آینده خواهند بود؟ در آن روز مفهوم بانک در اذهان عموم چه خواهد بود؟ رباتهای لطیفهگو که پیتزا و قهوه سرو میکنند! با تغییر ساختار مشتریان شاید در آینده این تمام چیزی باشد که یک بانک باید در آینده انجام دهد./راه پرداخت
منبع: Bankingtech
دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید