به گزارش بانک اول در مورد توقف کاهش ارزش پول ملی نظریههای تخصصی اقتصاد، مالیه عمومی و حسابداری وجود دارد که بر افزایش تولید ملی، کاهش هزینههای جاری دولت، متعادلسازی سیاستهای مالی و پولی، توقف انتشار اسکناس و استقلال بانک مرکزی تاکید دارند. همه موارد بالا درست است؛ اما آنچه قصد دارم تحلیل کنم در مورد فلسفه سیاسی پول است.
فلسفه سیاسی پول در ایران به لحاظ سیاست داخله و خارجه یعنی مفاهیم و نظریههایی که کنش دولت و سازههای ذهن عمومی ملت را شکل داده، عامل اصلی تضعیف روزافزون ریال شده است. به یک معنا پول فارغ از ماهیت اقتصادی و ارزش واقعی، نوعی سازه ذهنی است که تحت تاثیر فلسفه سیاسی یا بنیادها و مبانی قدرت عمومی در کشور است.
اگر مفاهیم، تکنولوژیها و تکنیکهای فلسفه سیاسی در ذهن مردم به هم بریزد، به همان اندازه شهروندان قدرت پیشبینیپذیری و کنترل محیط را از دست خواهند داد. آنچه اکنون در حال رخ دادن است مجموعه رویدادهای سیاسی داخلی و خارجی است که سازههای ذهنی سیاستگذاران و مردم را آشفته کرده است؛ به نحوی که سیاست منحلی از سوی حکومت و تدافعی و محافظهکارانه از سوی ملت اتخاذ شده است.
اینکه دلالان و دشمنان مقصر هستند و باید قناعت کرد یا اینکه بساط کاسبان و محتکران را جمع کرد و به نکوهش کنشهای منفعتجویانه شهروندان پرداخت راهکار نیست.
از سال ۱۳۸۴ به بعد سازههای ذهنی پیرامون فلسفه سیاسی در ایران به بینظمی و آشفتگی دچار شد. جناحهای مختلف در جهت حذف یکدیگر، ائتلافهای شکنندهای را در نهادهای حکومتی شکل دادند و دعوای خویش را به میان شهروندان کشاندند.
دور زدن تحریمها، مذاکره و دیپلماسی، بالا بردن توان دفاعی، تغییر ردیف بودجهها، مبارزه با اشرار به معانی دیگری همچون دزدی، رشوه، اختلاس و دلالی تفسیر شد. هر سیاست در رسانه و لایههای مختلف حکومت چندین برابر بازنمایی منفی میشد.
در جهت تخریب، بازی با حاصل جمع صفر شروع شد و موازیکاریها به صورت بر هم زدن تفکیک قوا و کنار زدن سلسله مراتب و قانون عادی شد. قوه قضائیه گزاره سیاست خارجی صادر کرد، قوه مقننه در جایگاههای اجرائیه وارد شد و قوه اجرائیه به نقد و ارزیابی پرداخت. شوراهای عالی ماهیت تقنینی پیدا کردند و نهادها، تقسیم کار و سلسلهمراتب کارآمد و پاسخگو را به حاشیه کشاندند.
در چنین شرایطی طبقه پایین محروم از سیاستهای رفاهی فوری، طبقه متوسط برکنار از آزادیهای مدنی و شهروندی و طبقه بالا درگیر وضعیت غیرقابل پیشبینی شد. در بعد خارجی نیز با آنکه شاخصهای مقاومت و استقلال کشور دستاورد بزرگی بود؛ اما ایران برای پول، سرمایه و تکنولوژی نیازمند محیط بینالملل و محروم از آن شده است.
تحریمها و همسانی رفتار اسرائیل و عربستان در مورد ایران، گونهای از سیاستگذاری امنیتی را رقم زده است. اکنون در وضعیت آمادگی برای جنگ اقتصادی و نظامی هستیم و این مورد سازههای ذهنی که باید ریال را تقویت سازد به حاشیه میراند.
مفاهیم و تکنولوژیهای سیاسی در ایران ساختهای لذت، ثروت و قدرت را بهعنوان موضوعاتی منحل شده قلمداد میکند که خطی، ساده و قابلتحلیل هستند. اکنون سازه ذهنی و فرهنگ عمومی کارگزاران حکومت و شهروندان ایران پیرامون معیشت و اقتصاد، لذت و فرهنگ شادی و تولید و توزیع متعادل قدرت، آرمانگرا و تکخطی شده است.
تکخطی دیدن، شخصیتهای کاریزماتیک و اخلاقی شکل میدهد که راهکار را در حذف قدرت، لذت و ثروت میبینند در حالی که شهرنشینی ۷۰ درصدی، سطح سواد و تحصیلات عالیه، ورود تکنولوژی و تغییر نسلها، متغیرهای پیچیدهای شکل داده است.
راهکار تقویت ارزش ریال تنها در مفاهیم و تکنولوژیهای سیاست داخله و خارجه یافت میشود؛ یعنی جایی که مردم در ذهن خویش امیدوار و راضی هستند و اقدامات حکومت را مشروع و آینده کشور را روشن میبینند.
بهعنوان مثال اگر سیاست خارجی تنشزدا را با همسایگان دنبال کنیم، از برچسب تحمیلی آمریکا و اسرائیل خارج شویم و همینطور طبقه متوسط احساس اثرگذاری، احترام و شخصیت و طبقات پایین امکان زیست آبرومندانه داشته باشند، ریال تقویت میشود.
ارزش پول ملی ایران براساس متغیرهای سیاست داخله و خارجه متغیر است. در سیاست داخله قرارگرفتن هر کارگزار و نهاد در جای خود، رعایت قانون، پاسخگویی نسبت به اختیارات به همراه سیاست خارجی منطقی و هوشمندانه میتواند امید و انگیزه نسبت به آینده شهروندان ایجاد کند و آنها را از رفتارهای تدافعی منفعتطلبانه که ریال را تضعیف میکند، دور سازد.
سیاست، راهحل مشکل کاهش ارزش ریال است و بدون توجه به متغیر سیاست با داشتن فعالیتهای زیاد، کارگزاران هوشمند و تکنیکهای اقتصادی، مشکل حل نخواهد شد./دنیای اقتصاد
دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید