اسکناس و سکه در ایران موجودات قدرنادیدهای هستند. این ابزارها که میتوانند نقش میکروارگانیسمهای کمهزینه را در مبادلات روزمره داشته باشند، این روزها طرفداری ندارند. تورم باعث شده ارزش این موجودات پایین بیاید و دسترسی به آنها هم سخت شده است، اما شاید اصلاح واحد پولی کشور و حذف چند صفر بتواند این ابزارها را قدرتمند کند. بگذارید یک قصه کوتاه را مرور کنیم.
توماس آمریکایی که چند روزی است برای گردش به ایران آمده، بعد از سه شب میزبانی حمید، دوست ایرانیاش در تهران تصمیم گرفته خودش بهتنهایی به شیراز سفر کند. او امروز پایش به شیراز رسیده و برای اولین بازدیدش مسجد نصیرالملک ۱۳۱ ساله را با آن شیشههای رنگیاش انتخاب کرده است. او که قبلا اطلاعاتی درباره فرهنگ ایرانیها از حمید گرفته، مقداری از دلارهایش را هم به کمک این ایرانی مهماننواز به ریال تبدیل کرده تا در مبادلاتش به مشکل برنخورد.
بعد از اینکه در صف بلیتفروشی مسجد نصیرالملک نوبت به او میرسد، طبق تعرفه گردشگران خارجی، بلیتفروش از او ۱۵ هزار تومان میخواهد. توماس در بین یک مشت اسکناس خود بهدنبال دو اسکناسی میگردد که روی یکی از آنها نوشته باشد: «۱۰.۰۰۰ toman» و آن یکی «۵.۰۰۰ toman». تلاشش بینتیجه است و هرچه میگردد، چیزی پیدا نمیکند. به کمک یک ایرانی مهماننواز دیگر یک اسکناس سبزرنگ و یک اسکناس صورتی را که بهترتیب رویشان نوشته شده: «۱۰۰.۰۰۰ RIALS» و «۵۰.۰۰۰ RIALS» تحویل بلیتفروش میدهد و بالاخره به بازدید از مسجد صورتی ایران مفتخر میشود.
بعد از گرفتن عکس از سردر ورودی، ورودی اصلی با آن کاشیهای هفترنگش، در چوبی، حیاط و خصوصا شیشههای رنگی مسجد حالا احساس گرسنگی میکند و به توصیه دوستش راهی رستوران شرزه در خیابان کریمخان میشود تا یک پرس کلمپلوی شیرازی اصل بخورد. موقع حسابکردن کرایه تاکسی و پول غذا دوباره همان قضیه پیچیده اسکناس تکرار میشود. برای او حالا مسجل شده که اشکال از ریاضی او نیست؛ بلکه چیزی در واحد پولی این سرزمین کهن میلنگد.
داستان ساختگی توماس به ما ربطی ندارد. مشکل گردشگران خارجی است که باید خودشان را با این شرایط وفق دهند. ما خودمان سالهاست که به این وضع عادت کردهایم. از سال ۱۳۰۸ که واحد پولی «ریال» جایگزین «تومان» شد، ما هنوز هم بهروز نشدهایم یا چون از ریال خوشمان نیامده آن را قبول نکردهایم.
۹۰ سال است که ما در حسابداری و اسناد رسمیمان از واحد ریال استفاده میکنیم و زمان حسابوکتاب ذهنیمان درباره هزینهها، درآمدها و مبلغ تراکنشهایمان از تومان. اشکالی هم ندارد که این دوگانگی بارها و بارها در گذاشتن یک صفر اشتباه ایجاد کرده و میکند. عادت کردهایم به این وضعیت و «ترک عادت موجب مرض است».
ما حتی عادت کردهایم به اینکه به هزار تومان بگوییم «یک تومن». ما حتی به یک میلیون تومان هم همان «یک تومن» میگوییم. حتی برخی یک میلیارد تومان را هم «یک تومن» میگویند و در همه این موارد متوجه منظور همدیگر میشویم.
اما اشتباه نکنیم این عادتهاست که موجب مرض میشود. از یک طرف مردم در پرداختهای الکترونیکیشان و در حسابداری دچار زحمت تبدیل تومان به ریال میشوند و از طرف دیگر این تبدیل باعث ایجاد اشتباههای مکرر شده است.
.
قدرت پایین سکه و اسکناس
مساله دیگر در واحد پولی ما تورمهای دورقمی این سالهاست. ما از سال ۱۳۱۵ تا ۱۳۹۶ طی ۸۱ سال در مجموع ۴۹ سال با تورم دورقمی مواجه بودیم. برای خرید کالایی که سال ۱۳۵۶ با ۱۱۴ تومان میتوانستید بخرید، در سال ۱۳۹۶ باید ۱۰۰ هزار تومان پرداخت میکردید. این یعنی طی ۴۰ سال شاهد تورمی نزدیک به ۱۰۰ هزار درصدی بودیم که باعث شده برای خرید کالاها چندین صفر به قیمت آنها اضافه کنیم.
این نرخ تورم نادر در دنیا باعث شده ترکیب اسکناس و سکه در کشورمان با یک ناهنجاری مواجه شود. برای اینکه نشان دهیم چرا ترکیب فعلی اسکناس و سکه ما مشکل دارد، کافی است پاسخگویی این ابزارها را برای خرید یک کالا در ایران با خرید کالای مشابهش در مثلا کشوری در منطقه یورو مقایسه کنیم. قیمت یک نسخه چاپ فوریه ۲۰۱۹ مجله وایرد هفت یورو است. این هفت یورو را میتوانید با هفت سکه یک یورویی پرداخت کنید. در مقابل برای خرید یک مجله عصر تراکنش که قیمت آن ۴۰ هزار تومان اگر بخواهید با درشتترین سکه موجود که ۵۰۰ تومانی است، پرداخت را انجام دهید باید ۸۰ سکه ۵۰۰ تومانی را تحویل دفتر راه پرداخت دهید.
این مثال ساده نشان میدهد که قدرت سکه و اسکناسهای ما برای خرید کالاها در مقایسه با کشورهایی که در آن سکه و اسکناس بهدرستی در دسترس مردم است، چگونه است. بنابراین در حال حاضر سکههای ما قدرت چندانی در مقابل قیمت کالاها ندارند. تعدادی از سکههای موجود هم که به کل هیچ ارزشی ندارند، مثلا ۱۰ تومانی یا ۵۰ تومانی خیلی کم استفاده میشوند.
اگر هم جایی نیاز به سکه ۱۰ تومانی یا ۵۰ تومانی داشته باشیم آنقدر حجم این سکهها در دست مردم کم است که اغلب مبلغ به سمت بالا گرد میشود. همه ما خاطرات مشابهی از جروبحثهای بیپایان رانندههای تاکسی و مسافران بر سر چند سکه ناقابل داریم. عدم پاسخگویی سکههای ما در خریدهای خرد باعث شده در برخی موارد مردم مجبور به پرداخت هزینه با عددی بالاتر از قیمت واقعی شوند و از طرف دیگر تمایل به پرداخت این هزینهها با استفاده از ابزارهای الکترونیکی افزایش یابد. بنابراین از یک طرف گرد کردن قیمتها به سمت بالا و از طرف دیگر هزینه پرداختهای خرد از طریق ابزارهای الکترونیکی که به بانکها تحمیل میشود، خود عامل افزایش تورم در کشورمان هستند.
.
حذف چهار صفر چه کمکی میکند؟
کوچکترین واحد پولی ما در حال حاضر یک ریال است. با یک ریال هیچکاری نمیتوان کرد. حالا اگر چهار صفر را حذف کنیم و ۱۰۰۰ تومانی فعلی بشود یک تومان و کوچکترین واحد پولی، حداقل با یک تومان میشود یک نان بربری ساده خرید. آنوقت شروع ما از عددی است که حداقل کاربردی دارد؛ نه اینکه مثلا از ۵۰۰۰ که یک سکه ۵۰۰ تومانی است، تازه کاربرد ابزار پرداختمان شروع شود.
علاوه بر اینکه تغییر واحد پولی از ریال به تومان واحد رسمی و غیررسمی پول را یکی میکند، ما میتوانیم از واحد فرعی پول هم استفاده کنیم. منظورم از واحد فرعی اعشار است.
در وضعیت فعلی واحد فرعی ما که قرار بوده دینار باشد (۱۰۰ دینار مساوی یک ریال است) هیچ کاربردی ندارد. اما با حذف چهار صفر میتوانیم از واحد فرعی استفاده کنیم. حالا اسمش قران باشد یا شمسی یا دینار یا هر چیز دیگری میتواند یکهزارم واحد اصلی باشد. مثلا همان سکه ۵۰۰ تومانی را در نظر بگیریم که بشود نیم تومان، میتوانیم آن را با واحد فرعی ۵۰۰ دینار در نظر بگیریم.
واحد فرعی کاربردی خواهد داشت که سنت در یورو و دلار و کروش در لیر دارد. در اقتصادی که واحد فرعی پول ملی در آن کاربردی نداشته باشد، یک نظام غیربهینه پرداخت و تسویه نقدی حاکم است.
با حذف چهار صفر دیگر چاپ اسکناسهای ۱۰۰، ۲۰۰، ۵۰۰، ۱۰۰۰ و ۲۰۰۰ تومانی توجیهی ندارد و تبدیل این اسکناسها به سکه میتواند با بالا بردن عمر این ابزارها هزینهها را کاهش دهد.
.
چگونه میتوان چهار صفر را با موفقیت حذف کرد؟
با همه این توضیحات یک اراده ملی برای تغییر واحد پولی کشورمان نیاز است؛ ارادهای که در ترکیه وجود داشت. سال ۲۰۰۵ دولت این کشور دست به اصلاح پولی و حذف صفرهای زائد از اسکناس در گردش زد. ترکیه بین دهههای ۷۰ تا ۹۰ میلادی با بیماری تورم درگیر بود؛ تورمهایی بیش از ۱۰۰ درصد. دولت این کشور طی یک دوره پنجساله با حذف شش صفر از پول آن «یک لیر» جدید را جایگزین «یک میلیون لیر» قدیم کرد. البته باید این نکته را هم در نظر بگیریم که این تغییر واحد پولی در دورهای انجام شد که ترکیه کمتر از هر زمان دیگری تورم را تجربه میکرد که باعث شد اهداف حذف صفر از واحد پول ملی تامین شود.
اما آیا این اراده در ایران وجود دارد؟ درباره این موضوع بارها خبرهایی از بانک مرکزی و جلسات هیات دولت بیرون آمده است. ۱۱ دیماه پارسال که بانک مرکزی از اسکناسهای جدید ۵۰ هزار تومانی رونمایی کرد، یک نکته جالب در این اسکناسها به چشم میخورد و آن کمرنگ شدن چهار صفر آخر در عدد این اسکناس و حذف کامل چهار صفر پشت اسکناس بود.
به نظر میرسد دولت و بانک مرکزی تمایل به حذف چهار صفر دارند، اما در میان اکثر اقتصاددانها رویکرد دیگری حاکم است. تصمیمگیری درباره تغییر واحد پولی و حذف صفر تصمیمی اقتصادی است که بیش از همه، اقتصاددانها باید درباره ابعاد آن بگویند. آنچه پیداست اقتصاددانهای ما موضوعات مهمتری برای بحث دارند و برای آنها کار کردن روی موضوع رفرم پولی، شرایط و پیامدهای آن ارزش چندانی ندارد. موضوع حذف چهار صفر به نظر برخی از اقتصاددانهای ما موضوع خندهداری است؛ چراکه نرخ تورم آنقدر بالاست که این کار هیچ فایدهای ندارد.
برخی کارشناسان میگویند بانک مرکزیمان هم با موضوع پرحجمی به نام «ارز» درگیر است که مجال پرداختن به موضوعات دیگر را به آن نمیدهد. با این حال اگر حذف چهار صفر در شرایط کنترل تورم انجام شود، خود میتواند به کاهش تورم کمک کند.
.
تجربه چند کشور دنیا در رفرم پولی
گزارشی با عنوان «رفرم پولی، تجربه کشورهای دیگر، الزامات ایران» در اداره بررسیها و سیاستهای اقتصادی بانک مرکزی تهیه شده که در آن انگیزه کشورها از رفرم پولی را بررسی کرده است. مقابله با تورم بالا، مقابله با مشکلات اجتماعی، کسب اعتبار داخلی و خارجی، حفظ غرور ملی و جلوگیری از دلاریزهشدن اقتصاد از انگیزههایی است که کشورهای دنیا برای این موضوع داشتهاند.
این گزارش نشان میدهد که احتمال اجرای برنامه تغییر واحد پول در کشورهایی که دوره طولانی تورم بالا را تجربه کردهاند بیشتر است. همچنین این برنامه در کشورهایی شانس بهتری برای اجرای موفقیتآمیز دارد که توانستهاند نرخ تورم را پایین بیاورند و همچنین بانک مرکزی آنها از درجه استقلال خوبی برخوردارند.
اوضاع واحد پولی ترکیه در سال ۲۰۰۵ که دست به رفرم پولی زد، بهمراتب بدتر از ایران بود. بزرگترین اسکناس ترکیه در آن سال ۲۰ میلیون لیر بود که رکورد درشتترین اسکناس دنیا را هم شکسته بود. در آن سالها مردم برای بیان ارزشهای پولی باید از میلیارد، تریلیون (هزار میلیارد) یا حتی کوادریلیون (هزار هزار میلیارد) استفاده میکردند.
با توجه به عدم توانایی واحد پول ترکیه در وظایفی مانند محاسبات، نگهداری حسابها، ثبت آمارها و تسویه نقدی معاملات، دولت این کشور از اول ژانویه ۲۰۰۵ واحد پول را تغییر داد و اسکناسهای جدید را به گردش درآورد. فرایند تغییر واحد پولی در ترکیه از سال ۱۹۸۰ آغاز شد؛ زمانی که دولت این کشور پیشنهاد حذف صفر را به پارلمان ارائه کرد. همزمان با این پیشنهاد دولت بسته اصلاحات اقتصادی را با معرفی برنامه توسعه بر اساس استراتژیهای نوین از ژانویه ۱۹۸۰ شروع کرد. در نهایت پس از ۲۵ سال تغییر واحد پولی در این کشور به ثمر نشست.
.
ابزارهای الکترونیکی؛ جایگزینهای ناخوشایند
وقتی میتوان از ابزارهای الکترونیکی استفاده کرد، چه نیازی به چاپ اسکناس و ضرب سکه است؟ شاید به نظر بیاید یکی از مشخصههای یک جامعه مدرن حذف پول نقد در آن باشد؛ در حالی که ما در جوامع مدرن امروز این را نمیبینیم؛ مگر معدود کشورهایی که شرایط خاصی در آنها وجود دارد. کشورهایی که جمعیت آنها آنقدر کم است و زیرساختهایشان آنقدر قوی که میتوانند جامعه بدون پول نقد باشند. اما در همان کشورها هم حذف ابزار فیزیکی پرداخت منتقدان سرسختی دارد.
در کشورهایی با سیستم پرداخت مدرن هم شکی در لزوم استفاده از سکه و اسکناسهای خرد وجود ندارد و وقتی از حذف اسکناس گفته میشود، همانطور که کنت روگوف در کتاب «نفرین پول نقد» میگوید، منظور اسکناسهای درشت است که استدلال آن هم حذف جرم و فرار مالیاتی و هموار ساختن مسیر بانکهای مرکزی در متوسلشدن به سیاستهای نرخ بهره منفی بیقید و بند است.
ما تمایل داریم از ابزارهای گرانقیمت برای حل مسائل استفاده کنیم. همانطور که در واردات ابزارهای الکترونیکی پرداخت و بانکی زیادهروی کردهایم، در حالی که میتوانستیم به جای سختافزار بر توسعه نرمافزاری تمرکز کنیم، در نادیدهگرفتن ابزارهای سنتی پرداخت هم زیادهروی کردهایم. این عطش به فناوری نتوانسته اقتصاد ما را جلو ببرد؛ بلکه با ایجاد تورم و گرانکردن هزینه پول، نمک روی زخم اقتصاد کشورمان پاشیده است. همانطور که در همین پاراگراف هم گفته شد، سر دشمنی با فناوری ندارم، بلکه تصمیم درست در استفاده از فناوری در زمان و جای مناسب است که اهمیت دارد.
همانطور که بانک مرکزی موظف است پیشنیازهای استفاده از فناوری و توسعه کسبوکارهای فناور را ایجاد کند، موظف است ابزارهای پرداخت را نیز به اندازه مناسب و با پوشش مناسب تامین کند. آنچه در عمل اتفاق افتاده، بیتوجهی بانک مرکزی به ابزار اسکناس و سکه است. بانک مرکزی ما ابزار گرانقیمتی به نام پرداخت الکترونیکی دارد که هم یک بعد فناوری دارد و طبعا ظاهر مناسب، هم هزینه تولید اسکناس و سکه را کاهش داده و هم برای آن درآمد دارد.
با ابزارهای الکترونیکی نیازی به استفاده از سکههای خرد نیست و ما بدون رعایت توازن فقط در این زمینه رشد کردهایم. میتوانستیم بهجای اینکه تعداد دستگاههای کارتخوان را در فروشگاهها افزایش دهیم، ابزارهایی را استفاده کنیم که به گردش درست سکه کمک کند؛ مانند دستگاههایی برای دریافت سکه.
.
اسکناسهایی که داریم، ولی نداریم
اگر به سایت بانک مرکزی و بخش اسکناس و مسکوک آن نگاهی بیندازید، اطلاعات جالبی گیرتان میآید. در این بخش قرار بوده بانک مرکزی به مردم اعلام کند چه اسکناسهایی در جریان هستند و چه اسکناسهایی از رده خارج شدهاند. همچنین طرحهای بانک مرکزی برای حفظ و نگهداری اسکناس هم اینجا برای اطلاع مردم وجود دارد. در کنار عکس هر اسکناس چهار خط بهصورت مختصر درباره ارزش آن، تاریخ انتشار، اندازه و جنس آن مشخص شده است. ویژگیهای امنیتی هر اسکناس را هم با کلیک روی گزینه «بیشتر» میتوانید ببینید.
برخی از اسکناسهایی که در سایت بانک مرکزی بهعنوان اسکناسهای در جریان معرفی شدهاند را احتمالا شما هم مثل من خیلی وقت است که فیزیکیاش را ندیدهاید؛ مگر اینکه بهعنوان یادگاری از کسی در آلبومی نگه داشته باشید. به این دلیل ساده که از سال ۱۳۸۶ دیگر اسکناسهای ۱۰ و ۲۰ تومانی چاپ نمیشوند، گرچه هنوز هم این اسکناسها مجوز دادوستد را دارند. یک سرچ ساده نشان میدهد که این اسکناسها در حال حاضر کاربردی ندارند، جز برای کلکسیوندارها.
در یکی از سایتهای خریدوفروش شش عدد «اسکناس ۱۰۰ ریالی مدرس» به قیمت ۳۰۰ هزار تومان به فروش میرسد، یعنی هر ۱۰ تومان به قیمت ۵۰ هزار تومان فروخته میشود. این اسکناسها بسته به اینکه چه طرحی دارند و چه سالی چاپ شدهاند، قیمتشان متفاوت است، مثلا یکی از فروشندگان اسکناس چهارراه استانبول دو عدد اسکناس ۲۰۰ تومانی با امضای کشیده نوربخش و عادلی را به قیمت پنج میلیون تومان میفروشد و حاضر است یک بسته صدتایی همین اسکناس را که به اسکناس تظاهراتی معروف است، به قیمت ۲۵۰ میلیون تومان بخرد.
این هم طنز تلخ دوره ماست. اسکناسهایی که طبق وظیفه بانک مرکزی باید تولید شوند تا بهعنوان ابزار پرداخت در خدمت مردم باشند، به کالای لوکس تبدیل شدهاند. احتمالا اگر رفرم پولی هم در کشور داشته باشیم، بد نباشد تعدادی از این اسکناسها را جایی در خانه نگه داریم؛ شاید روزی بتوانیم با قیمت گزافی در چهارراه استانبول به کلکسیونداری بفروشیم. این بخش از تهران هم میتواند جای جذابی برای گردشگری مانند توماس داشته باشد؛ منظرهای که جای دیگری از دنیا کمتر گیرش میآید.
دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید