به گزارش بانک اول، کسانی که تلاش میکنند تا با بهانههایی مانند تلاش برای دورزدن تحریمها، ایجاد اشتغال و کارآفرینی خود را خادمان و قهرمانان کشور معرفی کنند درحالی که در عالم واقع اینگونه نیست .
«در این ٣٠ سال فعالیت، باعثرونق اقتصادی شدم و خداوند شاهد است که در این سالها برای دور زدن تحریمها چه رشادتها که به خرج ندادم و در مدت ٩ ماه بازداشت چه مشکلاتی متحمل شدم.»
این جملات حماسی توام با شور و هیجان ملی میهنی از کسی نیست جز عباس ایروانی متهم خوش پوش کت شلواری ردیف اول گروه عظام به اتهام قاچاق سازمان یافته و حرفهای قطعات خودرو در شعبه چهارم دادگاه ویژه رسیدگی به جرائم اخلالگران و مفسدان اقتصادی.
ایروانی با قیافه حق به جانب، خود را قربانی یک بازی میداند. از نگاه خودش او نه تنها یک مفسد اقتصادی نیست بلکه، سردار روزهای سخت ایران در اوج تحریمهاست، کسی که با شجاعت، خطرهای دورزدن تحریمها را به جان خریده، دل به دریا زده است تا کاری برای کشورش در اوج لحظات دشوار کند و دراین مسیر طوفان حوادث را پشت سر گذاشته.
به نوشته آفتاب یزد: ایروانی این روزها در دادگاه به جای متهم، نقش شاکی را بازی میکند و دلزده از رسم روزگار معتقد است که به جای تقدیر از شجاعتهایش در نبرد اقتصادی اکنون دچار زخمهای برجای مانده از سرنیزه خودیهاست و نه ناخودیهای اجنبی که گلوگاههای بازرگانی کشور را فشردهاند. اما این تنها ایروانی نیست که دردادگاه، نقش مظلومی قهرمان را بازی میکند که برای مردم و کشورش خدمت میکرده و اکنون جواب خوبیهایش را بابدی دادهاند و مزد زحماتش شده میلههای زندان.
او تنها بدهکار طلبکار نیست
نگاهی مختصر به پروندههای متهمان مالی دیگر نیز بیانگر همین حس طلبکاری درمیان آنان است، اینکه آنها معتقدند به ناحق باید چوب خط روزهای حبس بیاندازند، در حالیکه تمام عمر خود را وقف کشور کردهاند. متهمان دراین بین از چند کلید واژه مشابه استفاده میکنند که خدمتگزاری و دلسوزی برای مردم یکی از درونمایههای آن است. از همین رو شجاعتشان باید ستایش شود و نه آنکه لباسهای آبی راه راه برتن کنند.
فقط کافی است مروری به بعضی ازاظهارات دادگاهیان اخیر داشته باشیم. اظهاراتی که شباهتش را با حرفهای ایروانی میتوان بیشتر و بیشتر دریافت.
با گرفتن ما مهرههای دورزدن تحریمها را سوزاندید، باید به ما مدال دهید
«من فکر میکنم اگر شرکت صنایع پتروشیمی واقعیات را منعکس میکرد و مصوبات را منعکس میکرد این مشکات پیش نمیآمد و اساساً این پرونده شکل نمیگرفت و یکسری مهرهها هم نمیسوختند.
شما باید به ما مدال بدهید که این ارز را نگذاشتیم به خارج از کشور برود، متاسفانه به دلیل اینکه کارشناسی در پرونده صورت نگرفته خیلی ایرادات دارد.» این جملهای است که رضا حمزه لو رئیس سابق شرکت بازرگانی پتروشیمی بیان میکند؛ متهم ردیف اول پرونده فساد در پتروشیمی.
متهمان این پرونده به عنوان مدیران شرکت و خریداران آنها که از خریداران خارجی بودند، پولهای کلان دریافت میکردند و تحت عنوان دور زدن تحریمها، شرکتهایی را در خارج تاسیس کرده و مابهالتفاوت منشا ارز داخلی را به نفع خود تصاحب میکردند.
اما حمزه لو در اظهاراتی عجیب دستگیری خود و تیمش را ضرر به کشور و سوزانده شدن مهرههای جان برکفی میداند که برای ایران، تحریمها را دور میزدند (!) انگار نه انگار که این متهم ۶۵۹میلیونو ۹۳۴هزارو ۷۶۳ یورو ارز منتقلشده از خارج را به حساب شرکت دنیز ترکیه واریز و بخشی از آن را بهصورت ارز خارجی به شرکتهای خود منتقل کرده است و مابقی این مبلغ به میزان ۳۴۷میلیونو ۲۳۸هزارو ۳۱۳ یورو را که منشا خارجی داشته، به داخل منتقل کرده است. با توجه به تفاوت ارزش ارز، این متهم مابهالتفاوت قیمت مذکور را به ارزش هفت میلیونو ۶۵هزارو ۵۲۹ یورو که معادل هشتمیلیونو ۷۱۰ هزارو ۳۸۴ دلار است، تحصیل کرده که این تحصیل نامشروع بوده است.
به خاطر انقلاب و آبروی نظام کار کردیم!
از اظهارات حمزه لو، حماسی و ملی میهنی تر گفتههای عباس صمیمی یکی دیگر از متهمین دادگاه پتروشیمی است، کسی که در دادگاه گفت: ما این کار را به خاطر مملکت و انقلاب قبول کردیم.
صمیمی اظهار کرد: ما آبروی نظام را حفظ کردیم و تعهدات پرداخت شده است.
او گفت: زمانی به ما برادر صمیمی میگفتند و حال ما اخلالگر شدهایم!؟
مردم شکر گزار ما باشند!
ما احساس تکلیف کردیم
جلسه محاکمه محمدرضا جهانبانی از بدهکاران عمده و کلان بانک سرمایه نیز کم از این جملات حق به جانب از سوی متهم نداشت. بخصوص زمانی که متهم معتقد بود که مردم حتی باید شکرگزار او هم باشند(!) زمانی که گفت: از صرافیها ارز خریدم و ریال گرفتم و به نفع کشور کالای اساسی وارد کردم و به قیمت کمتر دادم.
همین موقع بود که قاضی به کنایه به او میگوید: لابد مردم هم شکرگزار هستند.
او نیز کلام قاضی را تایید میکند! جهانبانی حتی از احساس تکلیفش هم در اینباره میگوید؛ زمانی که قاضی به او گفت اگر تسهیلات به ضرر شماست پس چرا آن را دریافت میکردید و متهم گفت اشتباه کردیم ما کمبود کشور و نیاز مردم را دیدیم و احساس تکلیف کردیم.
قاضی هم پاسخ داد: همه متهمان برای کشور احساس تکلیف میکنند.
میوه عید مردم را ما تهیه کردیم
بهرامی حسن آباد از متهمان پرونده تعاونیهای البرز ایرانیان و ولیعصر(عج) یکی دیگر از کسانی است که منت خدمتگزاریاش را بر سر مردم و دادگاه گذاشت. او اظهار کرد: سال ۹۲ میوه شب عید را ما به دست مردم رساندیم.
وی افزود: در اواسط سال ۹۲ برخی موضوعات در بحث ساماندهی در کمیته کنترل و نظارت مطرح شد. موسسه ولیعصر(عج) در آن مقطع با بحران مواجه شده بود اما مدیریت شد و تراز آن مثبت بود. در آن سال میوه شب عید را این تعاونی به دست مردم رساند.
روانی ام کردید! آبرویم رفت
در این میان بودند متهمانی که به دلیل بودنشان در زندان، شاکی از وضعیت کنونی بودند و خطاب به دادگاه گفتند به خاطر روند این جلسات و اتهامات وارده مریض و روانی شدهاند و آبرویشان رفته است، نمونهاش یکی از متهمان پرونده گوشت برزیلی که اظهار داشت: به خاطر مشکل روانی که بر اثر ریخته شدن آبرویم در سازمان پیدا کردهام، 2 ماه است که استعلاجی دارم.
صرفاً در راستای کمک به کشور کار کردم
زیبا حالت منفرد یکی دیگر از این شاکیان متهم است. کسی که در سال جاری دادگاهی شد و به جعبه سیاه بابک زنجانی هم شهرت یافت ولی در دفاعیات خود اظهار کرد: من در هیچ یک از جلسات آقای بابک زنجانی با شرکتهای نفتی نبودهام و صرفاً در راستای کمک به کشور و برای دور زدن تحریمها به جابجایی و ذخیرهسازی محمولههای نفتی اقدام میکردم و هیچ گونه اطلاع از قرارداد آقای زنجانی با وزارت نفت نداشته و ندارم.
10هزار شغل ایجاد کردم
اما یکی دیگر از کلید واژههای بسیار مهم متهمان مالی این روزها، که معمولا آنها را در جلسات دادگاه، طلبکار میکند، ادعای کار آفرین بودن و ایجاد اشتغالشان برای مردم است. دراین میان شاید مشهورترین و بزرگترین نام را باید به حسین هدایتی همان عابر بانک فوتبال اختصاص داد، زمانی که برتن آبراموویج ایران رخت زندان پوشاندند، آن هم به جرم فساد مالی در بانک سرمایه، این جملات او درذهنها تداعی شد «نه من و نه هیچکدام از خانواده یا شرکتهای من از بانک سرمایه وامی نگرفتهایم. تسهیلات دریافتی به پروژه تجاری شهرک صنعتی و میدان صادراتی جنوب کشور مربوط میشود که نیمهکاره مانده بود. من آنها را خریدم و 10 هزار شغل ایجاد کردهام.»
حسین هدایتی همواره خود را یک کارآفرین که هزاران شغل ایجاد کرده است معرفی میکند. با این حال اتهام او این بود که 8 شرکت صوری تاسیس کرده و در پوشش این شرکتها، 586 میلیارد تومان را در قالب قرارداد مشارکت مدنی از بانک سرمایه خارج میکند. او در پوشش این شرکتها، افرادی را بهعنوان مدیرعامل منصوب کرده و وجوه میلیاردی در قالب تسهیلات از بانک سرمایه دریافت میکرده است.
هدایتی اما اتهامات را نمیپذیرد و تمام آنها را در قالب اقدامات تجاریاش بیان میکند.
نیتم ایجادشغل در منطقه محروم بود
امیر حسین آزاد از متهمان پرونده فساد مالی در موسسه البرز هم یکی دیگر از متهمان این چند هفته اخیر است که در جلسات دادگاه درباره اتهاماتش خود را از کسانی میداندکه نیتش ایجاد اشتغال بوده و بس. او در دادگاه اظهارداشت: بنده جوانی بودم در منطقهای بسیار محروم. اینکه در ایلام شعبه ایجاد کردم به دلیل نفوذ پدر من نبوده بلکه به خاطر ایجاد اشتغال بود چرا که ۴۰۰کارمند داشتم نیت من ایجاد شغل بود.
تمام فعالیتها در راستای تولید و اشتغال
این تنها چند نمونه از اظهارات متهمان برخی از پروندههای اخیر است، اظهاراتی که درماههای اخیر مطمئنا بیش از این بوده است. گفتههای این افراد اما ما را به یاد بزرگان تخلفها یا متهمین مالی سالهای گذشته نیز میاندازد، متهمانی که آنها نیز هریک معتقد بودند که یا کار آفرینند، یا مردان دورزدن تحریمها و یا مبتکران و مبدعان نظام اقتصادی و همگی نیز برای کشور خدمت کردند.
مه آفرید خسروی معروف به امیر منصور آریا؛ همان قربانی تخلف بانکی سه هزار میلیاردی یکی از این چهرهها بود که به دلیل اتهام فساد کلان اقتصادی اعدام شد.
او که از تولید جعبه میوه و کار روی پیکان تا تاسیس داماش و بانک آریا پیش رفته بود درباره مجموعه فعالیتهای خود میگفت: توجه به مطالبی که به استحضار رسید کاملا مشخص میباشد که تمام فعالیت مجموعه در راستای تولید و اشتغال بوده و هیچ گونه سوء استفاده از منابع مالی صورت نگرفته است.
من نابغه اقتصادی ام
شهرام جزایری که در آخرین فرار ناکام خود در کامیون عدس و در لب مرز پیدا شد، نیز یکی دیگر از این چهرههاست که خود را با عنوان نابغه اقتصادی مطرح میکند و در مدت آزادیاش کلاسهای مشاوره اقتصادی میگذاشت. او نه تنها در مصاحبهها بلکه در دادگاههایش معتقداست که بی گناه بوده و صرفا یک هوش و استعداد ذاتی اقتصادی دارد و از همین رو بسیار شخصیت مهمی است اما از بد روزگار سالهای زیادی از عمرش را در زندان سپری کرده است.
اما بی تردید نمیتوان نام بابک زنجانی بزرگترین بدهکار نفتی کشور را دراین میان از قلم انداخت، کسی که در ادبیات طلبکارانه، مظلوم نمایانه و حق به جانب متهمان مالی یک الگوست. او از نخستین کسانی بود که خود را از قهرمانان دورزدن تحریمها و خدمتگزارانی میدانست که اکنون راهی زندان شده و برایش حکم اعدام صادر شده است. او همانی است که بارها در دادگاه گفت: من با دورزدن تحریمها به کشور خدمت میکردم.
شاید منشا خیلی از طلبکاریهای امروز متهمان در دادگاه، خود او باشد و او پاسخی برای این پرسش که چرا تمامی این متهمین، خود را خدمتگزاران جامعه میدانند ونه متخلفین اقتصادی؟!
دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید