به گزارش بانک اول - به این مسئله فکر کنید. وقتی فیسبوک برای اولین بار شروع به نشان دادن تبلیغات کرد، تنها چند کمپانی معدود شجاع در آن شرکت کردند. رقابت برای فضای تبلیغات پایین بود، به همین دلیل هزینه آن ناچیز بود. سر و صدای کمتری بود، بنابراین دیده شدن توسط مخاطب هدف نسبتاً آسان بود.
امروزه فیسبوک بیرحمانه مقدار چیزهایی که مردم می بینند را کاهش می دهد. هزینه تبلیغات به طور چشمگیری افزایش یافته است، و رقابت شدیدی از طرف برند های دیگر وجود دارد. چند سال پیش یک برند می توانست به طور متوسط به ۱۱درصد کاربران فیسبوک برسد، بدون اینکه تبلیغات بخرد. امروزه این مقدار کمتر از ۴ درصد است.
جواب این است که به جایی برویم که رقابت وجود ندارد. زیرا کاهش دادن بی نظمی جایی که درهم و برهمی کمتری وجود دارد آسان تر است.
شما می گویید: “صبر کن، آیا اینستاگرام بزرگ نیست؟”
بله، هست، و در حال حاضر بزرگتر از سایر رسانه های اجتماعی محبوب، مانند توئیتر است. در حالی که اینستاگرام ۵۰۰ میلیون کاربر دارد – بیش از ۱۰۰ میلیون از سال گذشته – توئیتر کمتر از ۳۱ میلیون کاربر دارد، و در حال سقوط است.
اما برای برندها، اینستاگرام همچنان نسبتاً جدید است و یک قلمرو ناشناخته است. در حالی که ۹۳ درصد از بازاریاب ها می گویند که از فیسبوک استفاده می کنند، تعداد استفاده کنندگان از اینستاگرام تنها ۴۴ درصد است.
اما مورد مهم در این رابطه رقابت کمتر در این فضاست، اینستاگرام جاییست که در چشم مشتری بودن در آن آسان تر است. طبق فورستر، برندها در فیسبوک و توئیتر با کمتر از ۰٫۱ درصد کل فالوئرهایشان در فیسبوک و توئیتر، اما با ۴ درصد فالوئرهایشان در اینستاگرام دیده می شوند. علاوه بر این، برندها در اینستاگرام می توانند پیام هایشان را به ۲۸ درصد کاربرانشان برسانند، بدون اینکه لازم باشد پولی برای آن بپردازند.
این امر یک سوال ایجاد می کند: چرا این کانال کمتر توسط فراهم کنندگان بانکداری خرده فروشی استفاده می شود؟ از بین حداکثر ۴۵۰۰ حساب برند در اینستاگرام، طبق رتبه دهی با تعداد فالوئرها، فقط ۴۰ برند مالی وجود دارد. برترین برند مالی در اینستاگرام Amex است، اما رتبه آن ۱۴۸۱ است. و هیچ بانک مهم بریتانیایی حتی یک حساب هم ندارد.
بانک ها کمبود تعاملات انسانی دارند
یک واقعیت وجود دارد: موسسات مالی محبوب ترین و تحسین برانگیزترین شرکت های موجود نیستند. یک بررسی از ۲۰۰۰ مصرف کننده بزرگسال نشان داد که فقط یک پنجم آنها به شرکت های مالی که با آنها سروکار داشتند اعتماد داشتند. و در ایالات متحده آمریکا، هر چهار بانک پیشرو در میان ده برند منفورتر نسل هزاره هستند. نیم قرن رسوایی موسسات مالی در غرب هیچ نتیجه مطلوبی برای بانکداری نداشته است.
دیجیتال کردن بانکداری بانک ها را وادار کرده است تا خودشان را برای مشتری ها مفیدتر کنند. بانک ها در حال سقوط روی هم هستند تا عملکرد اپلیکیشن هایشان را به روز رسانی کنند. با این حال، حرکت به سمت کانال های دیجیتال گاه باعث بدتر شدن روابط محدود فعلی بین بانک ها و مشتریانشان شده است.
با تلاش موسسات مالی برای کاهش هزینه ها، شعبه ها تعطیل می شوند و کارکنان با چت بات ها[۱]، که الگوریتم های ریاضیاتی و هوش مصنوعی هستند، جایگزین می شوند. با این حال، تحقیق از مینتل نشان داد که دو سوم مصرف کنندگان به کارکنان شعبه محلی شان اعتماد دارند، که خیلی بیشتر از اعتماد آنها به جنبه های دیگر بانک است. برای مثال، فقط ۳۶% مصرف کنندگان به کارکنان مرکز تماس اعتماد دارند.
اینستاگرام و وجه انسانی بانک ها
فیسبوک برای به اشتراک گذاری اطلاعات خوب است. توئیتر برای سرویس دادن به مشتری عالی است. اما ماهیت تصویری اینستاگرام به آن نقشی متفاوت نسبت به بقیه می دهد: ساخت برند.
برندها در رسانه های اجتماعی اغلب تلاش داشتند تا همه جزئیات غیر مهم درباره خودشان را به اشتراک بگذارند – ارتقای اپلیکیشن جدیدشان، تبلیغات جدیدشان، غیره. اما این منعکس کننده کج فهمی نه فقط در مورد ماهیت انسان، بلکه در مورد یک کانال اجتماعی مانند اینستاگرام است.
اینستاگرام، بانک ها و داستانسرایی
ما اغلب می توانیم فراموش کنیم که بانک ها یک عملکرد بحرانی را در جامعه ما برآورده می کنند، و این کار وام دادن به کسب و کارهاست – به خصوص کسب و کارهای کوچک – که به طور روزانه از آنها استفاده می کنیم.
بانک ها و اتحادیه های مالی می توانند از این مزیت بهره ببرند و داستان های کسب و کارهای کوچکی که با آن کار می کنند را به اشتراک بگذارند. موفقیت Humans of New York (با شش میلیوم فالوئرش) نشان می دهد که مردم در داستان های اجتماعی درگیر هستند، به خصوص وقتی از عکاسی برای بیان این داستان ها استفاده می شود. Citibank بانکی است که این کار را به طور موثر انجام می دهد. آنها ۱۳۵۰۰ فالوئر در حساب رو به رشد اینستاگرام خود دارند که به خاطر استفاده خوب آنها از تصاویر است.
داستان هایی که بانک ها انتخاب می کنند تا به اشتراک بگذارند می توانند از درون بانک ها نیز بیایند – مورد مطالعاتی عالی یک عضو کارمندی که در یک داستان بی نقص برای اینستاگرام، دغدغه یک مشتری را دارد. این یک راه بسیار خوب برای ایجاد تأثیرات خوب بدون هزینه با کسانی است که درگیر هستند. این رویکرد می تواند وقتی که در داستان ها خود مشتریان درگیر هستند بیشتر به نمایش گذاشته شود.
برای مثال، American Express کمپینی به نام #MyAmex راه انداخته است که در آن کاربران اینستاگرام به اشتراک می گذارند که چگونه Amex روی کسب و کار آنها تأثیر می گذارد. طی دو هفته، Amex تعداد فالوئرهایش در حساب اینستاگرام را دوبرابر کرد و پست های #MyAmex ۲۳% درگیری بیشتر نسبت به موضوعات اینستاگرام دیگر برندها ایجاد کرد.
در موردی دیگر Capital One کمپین #walletstories را راه اندازی کرد، بازی ای که در شعار آنها “در کیف پول شما چیست؟” بود، که تأثیرگذاران در آن داستان زندگی شان را از طریق محتویات کیف پول هایشان به اشتراک می گذاشتند.
US Bank نیز توانسته است بانکداری را از طریق حساب کاربری اینستاگرام به زندگی نسل های جوان تر بیاورد. آنها با تأثیرگذاران اینستاگرام نیز کار می کردند تا از طریق عکاسی فریبنده بگویند که صرفه جویی در نقش، وقتی که ما سعی می کنیم به چیزهایی که در زندگی می خواهیم دست یابیم، چگونه می تواند برنامه ریزی شود و آغاز شود.
آنچه پیام های بازاریابی کسل کننده بانک ها بود، هم اکنون به رسانه تصویری اینستاگرام تبدیل شده است. به همین دلیل است که بانک هایی که در اینستاگرام نیستند در حال از دست دادن یک فرصت بزرگ هستند. هم اکنون ملحق شدن در این فضا، بهترین راه برای بهره بردن از مزیت آن است.
منبع: www.thefinancialbrand.com
24 خرداد 1401
دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید